۵) عملیات فریب اخیر غرب برای سست کردن اراده قاطع ایران، مشابه همان عملیات روانی مؤثری بود که موجب شد تیم آقایان روحانی و ظریف به آمریکا و تروئیکای اروپایی اعتماد کنند، توافقی نامتوازن را بپذیرند و وعده لغو بدون بازگشت همه تحریم‌ها را بدهند، قبل از «روز اجرای برجام» ظرف دو ماه همه تعهدات برای اوراق‌سازی یا تعلیق ۹۵ درصد برنامه هسته‌ای را به اجرا بگذارند، در سه سال بعد، از موضع پایین به خاطر اجرا نشدن تعهدات غرب صرفا گله کنند، و بعد از خروج آمریکا و پایمال شدن حقوق ایران نیز، به مدت دو سال و ۹ ماه، همچنان به خاطر وعده تروئیکای اروپایی انفعال به خرج دهند و اقدام متقابل نکنند تا جایی که دشمن جرات کند تحریم‌ها را دو برابر، و سردار سلیمانی را در بغداد ترور کند!! ۶) اشتباه محاسباتی اخیر (اعتماد به وعده آتش‌بس غرب و آرزوی توافق جدید)، در حالی رخ داد که نه آمریکا و نه اروپا، اولویت‌شان برنامه هسته‌ای ایران نیست. مسئله امروز و دیروز آنها -که برجام تله مقدماتی آن بود- خلع قدرت از ایران و محور مقاومت است تا سپس، بتوانند بدون واهمه از ضربت متقابل، ضربه بزنند. این که چه کسانی موجب افتادن در تله دشمن و سوءمحاسبه می‌شوند، محل بحث این یادداشت نیست. تهدید نفوذ محاسباتی، فراتر از نفوذ سازمانی است. این همان تذکر مهمی است که رهبر انقلاب، چند هفته قبل در دیدار دولتمردان بیان فرمودند: «رجوع به کارشناس، حکمرانی را خردمندانه، و ملت را راضی می‌کند، اما مراقب تحمیل نظرات غلط با لباس کارشناسی باشید. کارشناسی را انتخاب کنید که به دنبال نسخه‌های نسخ شده خارجی نباشد». «به دشمن هم امید نبندید. حالا ایشان [رئیس‌جمهور] هم اشاره کردند، دیروز پریروز هم ظاهراً وزیر خارجه محترم یک اشاره‌ای کرده بودند. ما به دشمن امید نبندیم؛ برای برنامه‌هایمان منتظر موافقت دشمنان و کسانی که با ما [دشمنند نباشیم]؛ این منافات ندارد با اینکه آدم با همان دشمن در یک جایی تعامل هم بکند؛ مانعی ندارد؛ اما امید به او نبندید، اعتماد به دشمن نداشته باشید».