آسیب های جنگ شناختی
#سخنرانی_آماده
(۱) تغییر اعتقادات و باورهای جامعه هدف در جنگ شناختی
(Cognitive warfare)
اعتقادات، نگرش ها، باورها و ارزشهای اساسی نخبگان و عامه مردم مورد هدف قرار میگیرد به عبارت دقیق تر، جامعه مخاطب به ویژه نخبگان و روشنفکران دائماً در معرض جنگ شناختی دشمن هستند و به نوعی ماهرانه و شاید نامحسوس مدیریت ادراک میشوند. این نوع تهاجم ترکیبی از طرح ریزی عملیات امنیتی پوشش و فریب و عملیات روانی است و به تغییر و دستکاری شناخت جامعه نسبت به نظام سیاسی منجر میشود و موجبات تردید و تشکیک در افکار عمومی را فراهم می سازند.
(۲) از بین بردن سرمایه های اجتماعی و معنوی نظام
از بین بردن سرمایه ای که سالها با نظام همراه و همدل بوده اند. یکی از ویژگی های این جنگ است؛ برای این منظور دشمن با مستند سازیهای پیچیده و حیله های رسانه ای زیر ساخت های فکری و مذهبی نظام را زیر سؤال برده و اعتقادات گذشته مخاطبان را با تردید روبه رو میکند در جنگ شناختی چون ارزیابی مخاطب از وضع موجود را تحت تأثیر قرار می دهد بنابراین بخشی از جامعه را نسبت به نظام و انقلاب و مبانی راهبردی آن دچار تردید میسازد و او را به چالش وادار میسازد بر این اساس، برخی از کسانی که همواره
پشتیبان نظام اسلامی بوده اند تغییر هویت داده و رودرروی نظام به تقابل وادار می شوند. آنان بدین وسیله حتی سبب قریب شمار دیگری خواهند شد و همچنین موجب ریزش برخی دیگر که به آنان اطمینان داشته اند خواهند شد.
(۳) تغییر رفتار جامعه هدف
پیروزی در جنگ شناختی سبب میشود دشمن در کوتاه مدت توانایی اثرگذاری بر رفتارهای جامعه را به دست آورد و رفتارهای آنان را در امور سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و حتی دیپلماتیک به سمت مورد نظر خود سوق دهد. دست کاری در نوع تحلیل و ارزیابی و برآورد فرد از نظامات فکری و رفتاری جمهوری اسلامی سبب می شود که به سرعت رفتارش تغییر کند. رفتار حمایت آمیز جای خود را به رفتار غیر حمایت آمیز می دهد.
(۴) تغییر محاسبات مسئولان نظام اسلامی
تغییر محاسبات مسئولان کشور یکی از کار ویژه های اصلی جنگ ادراکی و شناختی دشمن است که در آن باور به اسلام باور به کارآمدی نظام اسلامی و باور به امکان تداوم نظام اسلامی هدف قرار می گیرد و حتی با روشهای پیچیده در صدد بر می آید دوستان انقلاب را نسبت به آینده ناامید و مأیوس کند!
(۵) تخریب منابع معتبر ادراکی جامعه هدف
حمله به منبع ادراک به کمک اسلحه بسیار تأثیرگذاری چون اطلاعات، اساس جنگ شناختی را تشکیل میدهد و راهکار مقابله با آن نیز دفاع از منبع ادراک با کمک اسلحه متناسب اطلاعات است؛ در چنین وضعیتی سانسور و سکوت نمی ا تواند به حل مسائل و مشکلات کمک کند؛ بلکه اصل متقاعد سازی و اقناع مخاطبان باید در دستور کار قرار گیرد.
(۶) فریب
راهبردی در جنگ شناختی آن چنان مخاطب دچار فریب می گردد که گاهی خودشان باور ندارند که فریب خورده اند؛ مانند ماهی که در اقیانوس درون تور ماهیگیری بزرگی به دام افتاده و از هر طرف محصور شده است و تا خارج شدن از دریا مدیریت خواهد شد اما خودش ایناسارت را درک نمیکند و احساس روشنی نسبت به آن ندارد تا زمانی که از آب بیرون انداخته شود و در بیرون آب بمیرد.
استفاده از ظرفیت و بستر جنگ نرم و عملیات روانی جنگ شناختی در بستر جنگ نرم شکل میگیرد و از همه ظرفیت ها، شیوه ها، ابزارها و راهبردهای جنگ نرم و عملیات روانی استفاده میکند.
(۸) جابجایی اولویت ها
براثر جنگ شناختی اولویتهای سیاسی و اجتماعی و اقتصادی افراد تغییر میکند. آنان برخلاف گذشته به اولویتهای تازه ای روی می آورند در تغییر اولویتها اختیارش دست خودش نیست چشم انداز فکری و رفتاری اش در این صورت مبهم و نامشخص نیست.
(۹) شبهه افکنی و ایجاد تردید
شبهه افکنی و ایجاد تردید در باورها مقدسات الگوهای رفتاری و گروه های مرجع دینی و انقلابی در دستور کار دشمن است. آنها وقتی اذهان مخاطب را دچار تردید کردند هرچیزی را میتوانند به جای آن القا نمایند و در ذهن مخاطب جایگزین کنند.