👈 *آقای زیباکلام، لجبازی چرا؟* 🔹در حادثه تروریستی کرمان، زیباکلام استدلال کرده که حادثه تروریستی نمی‌تواند کار صهیونیست‌ها باشد؛ چون «اسرائیل آدم عادی نمی‌کشد!» اما کمی آن سوتر خبرنگار آمریکایی منتقدانه سخنگوی وزارت خارجه آمریکا را به گوشه رینگ می‌برد که وقتی شما علیه مصدق کودتا کردید، هواپیمای مسافربری ایران را ساقط کردید و... چگونه باور کنم که ترور کرمان طراحی شما نیست؟ این مطلب محلی برای مقایسه این دو رویکرد نیست؛ بلکه صحه بر این مطلب است که اگر رهبر معظم انقلاب در سال ۱۳۸۴ فرمودند: «روشنفکری در ایران بیمار متولد شد.» این بیماری هنوز در وجود برخی روشنفکر نماهای ایرانی وجود دارد. 🔸این رویه نه فقط در موضع‌گیری‌های سیاسی زیباکلام دیده می‌شود؛ بلکه برای نمونه در صفحه ۲۶ اثرش پیرامون رضاشاه به سادگی از همه متون تاریخی گذر می‌کند تا بگوید اصلاً رضاشاه انگلیسی نبود. این لجبازی یا به قول اروپایی‌ها کاتولیک‌تر از پاپ شدن در حالی است که «یحیی دولت‌آبادی» در صفحه ۳۴۳ حیات یحیی خاطره‌ای نقل می‌کند که شخص رضاشاه در جلسه‌ای در منزل مصدق اعتراف می‌کند و می‌گوید: «من را انگلیسی‌ها سر کار آورده‌اند.» جلسه‌ای که «حسین مکی» در کتابش آن را روایت کرده است؛ لذا روایتی متواتر محسوب می‌شود. 🔹البته این صرفاً رویکرد کسی، مانند زیباکلام نیست؛ نویسندگانی با سطوح بالاتر، مانند «عبدالکریم سروش» نیز چنین رویکردی دارند. سروش سال‌ها قبل هنگامی که در مباحثه با فرد عالمی، مانند آیت‌الله سبحانی به در بسته خورد، بلافاصله برای منحرف کردن مطلب، متن «دولت احمدی، معجزه سبحانی» را نوشت و آیت‌الله سبحانی را به این متهم کرد که احمدی‌نژاد او را مجبور به نوشتن مطلب کرده است. یا در پاسخ «محمود دولت‌آبادی» او را به غارنشینی متهم کرد و هتاکانه نوشت: «به جست‌وجو برآمدم که قصه چیست و محمود دولت‌آبادی کیست؟ خبر آوردند خفته‌ای است در غاری نزدیک دولت‌آباد که پس از ۳۰ سال ناگهان بی‌خواب شده و دست و رو نشسته به پشت میز خطابه پرتاب شده و به حیا و ادب پشت کرده است.» 🔸زیباکلام، سروش و... را نباید از دریچه موضع‌گیری‌های سیاسی‌شان دید، بلکه آنها را باید تداوم روشنفکران بیماری دید که به جای حل مسئله و ارائه راهکار می‌نشینند، غر می‌زنند، پز روشنفکری می‌دهند و...؛ دریغ از یک مثقال ارائه راهکار. اینکه در مقابل این قمپز در کردن‌ها چه باید کرد سؤالی است که از زمان طالبوف و آخوندزاده تا به امروز مطرح بوده و بی جواب مانده است؛ هر چند که باز برمی‌گردیم به بیانات مقام عظمی ولایت که فرمودند: «من بارها گفته‌ام که روشنفکری در ایران بیمار متولد شده است.»