✨﷽✨ ✳️ شصت‌ونه بار دیگر می‌آیم... ✍ مرحوم آیت الله حائری عاشق علیه السلام بود. گاهی ایشان برای رفتن به مشهد، بلیت اتوبوس گیرش نمی‌آمد و این پیرمرد روی پیت حلبی می‌نشستند و به مشهد می‌رفتند. مدتی هم که در مشهد بود در حرم می‌ماند. در طول عمرش هفتاد بار به مشهد رفته بود. در آخرین بار که ایشان به مشهد رفته بودند می‌گفتندکه امام رضا (ع) فرموده که تو دیگر نیا، نوبت ماست. ایشان می‌گفت که من فهمیدم این آخرین باری است که به زیارت می‌روم. مرحوم آیت الله مرعشی نجفی باآیت الله حائری قراری گذاشته بودند که هر کدام که از دنیابروند به یکدیگر خبری بدهند.آیت الله حائری زودتر از دنیا رفتند. آیت الله نجفی در حالتی ایشان را دید و ایشان گفتند که وقتی من از دنیا رفتم،دو ملک برای سؤالقبر آمدند که من خیلی ترسیدم که در عمرم این‌قدر نترسیده بودم. یک دفعه یک صدای دلنوازی ازپشت گفت که نترس. بانزدیک‌تر شدن این صدا،این دوملک رفتند. وقتی چهره را دیدم پرسیدم شما چه کسی هستید؟گفت:یکبار از آن هفتادباربه ملاقات تو آمدم،شصت و نه باردگر به ملاقات تو می‌آیم.این کمکی‌هابرای کسی است که اعمالی انجام داده ویک جایی کم آورده ✍ استادمسعودعالی