📚 روشنفکری در غرب و ایران ✍🏼 قسمت ۹۳ 🔰 گونه شناسی روشنفکری در ایران گونه‌شناسی سوم روشنفکری مانند سایر واژه‌های وارداتی، پدیده‌ای غربی است و با انگیزه زیر سؤال‌بردن دین و احکام اسلام و مبارزه با مرجعیت و عالمان دین و کشاندن جوانان به پوچی و خودباختگی و غرب باوری و رواج ایدئولوژی‌ها و ایسم‌های غربی و مراکز جاسوسی در جوامع اسلامی به‌وجود آمد؛ ♦️پس این گونه روشنفکری با گرایش غربزدگی در ایران ظاهر گشت و نخستین روشنفکران غربزده و خودباخته، میرزا فتحعلی آخوند‌اف یا آخوندزاده و میرزا آقاخان کرمانی بودند که به ترتیب در سال‌های (۱۲۶۲ ـ ۱۲۹۵ ق و ۱۳۰۰ ـ ۱۳۱۳ ق) جهت بی‌راهه کشاندن توده‌های مسلمان و خوارکردن علمای اسلامی فعالیت نمودند. سرهنگ آخوندزاده در راه اسلام‌ زدایی، بی‌بندوباری، باستان‌گرایی، نکوهش خداپرستی و دوری‌گزینی از مسجد و مرجعیت و روحانیت و رواج اندیشه فراماسونری و فرنگی‌مآبی تلاش فراوان نمود. وی به بهانه عقل‌گرایی بر ضدّ تقلید از مرجعیت دینی شعار می‌داد. 🔹میرزا آقاخان کرمانی نیز بر این باور بود که خدایی مردم را نیافریده؛ بلکه مردم، خدایی آفریده‌اند. وی همانند آخوندزاده به‌ آیین عزاداری و سوگواری برای شهدای کربلا و بزرگداشت عاشورا تاخته و با همکاری ماسون‌ها با الفبای فارسی ـ عربی مبارزه کرد. روشنفکر دیگری به نام میرزا ملکم‌خان با راه‌اندازی تشکیلات فراماسونری در ایران، به اسلام‌ستیزی زیرکانه برخاست و به نام آزادی، برادری، برابری وقانون، راه پیشرفت و پیروزی، راه اسلام و دین‌باوران آزادیخواه را بست. 🔸این حرکت‌های روشنفکری با اهداف و انگیزه جاسوسی و ماسونی جهت استواری جدایی دین از سیاست، عقب‌نگاه‌داشتن ایران از راه وابستگی‌ های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، شکاف میان روحانیت و مردم، پدید‌آوردن کج‌روی در اصول اسلام و انحرافات دیگر فعالیت ‌می‌کردند. ملکم‌خان با آزمون تلخی که از علماء با فراموش‌خانه داشت، به این نکته پی‌برد که با مخالفت و رویارویی علما، سازمان فراماسونری نمی‌تواند در ایران ریشه بدواند. وی برای فریب مردم، تعدادی عمامه، به سر روحانی‌ نماهای بی‌سواد و سست‌پایه‌ای مانند: جمال اصفهانی، یحیی دولت‌آبادی، ناظم‌الاسلام کرمانی، تقی‌زاده، حاج سیّاح و غیره گذاشت و آنها را وارد سازمان کرد و بازار دین‌سازی و آیین‌تراشی را رونق بخشید. ادامه دارد... 🆔 @Jarianshenasi