📚
روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼
قسمت ۱۱۰
🔰
میرزا ملکمخان ناظمالدّوله
(آیینه تمامنمای لیبرالیسم و پدر منوّرالفکری در ایران)
میرزا ملکمخان پسر میرزا یعقوب ، در سال ۱۲۴۹ ق/ ۱۸۳۳ م، از پدری
ارمنی تازه مسلمان شده درجلفای اصفهان به دنیا آمد. میرزا یعقوب، پدر میرزا ملکمخان جزو هواداران
میرزا آقاخان نوری، صدر اعظم وقت و رقیب میرزا تقیخان امیرکبیر بود و با این نفوذ توانست پسرش را در ده سالگی به پاریس بفرستد تا در علوم طبیعی و سپس سیاسی در مدارس ارمنی و پلیتکنیک به تحصیل بپردازد. میرزا یعقوب بنا به وصیتش در قبرستان ارامنه در استانبول ترکیه دفن شد.
او همچنین از کسانی بود که برای انگلیسیها جاسوسی میکرد.
«خان ملک ساسانی» در جلد اوّل سیاستگران دوره قاجار درباره انجام مأموریتهای سیاسی توسط
میرزا یعقوب برای انگلیسیها سخن گفته است، او همچنین درباره جاسوسی میرزا یعقوب برای انگلیسیها مینویسد:
«میرزا یعقوب در سفارت روس، سمت مترجمی داشت و در تمام عمر برای انگلیسیها جاسوسی میکرد و به موجب اسناد و نوشتجات موجود، دو فقره جاسوسی از او در دست میباشد».
♦️اما فرزند او
میرزا ملکم پس از بازگشت به ایران مترجم ناصرالدّین شاه شد. بعد از مدّتی جهت حلّ اختلافات ایران و انگلیس به آنجا فرستاده شد و در این زمان رسماً عضو تشکیلات
فراماسونری میگردد.
وی پس از قتل امیرکبیر و در زمان صدارت میرزا آقاخان نوری بهعنوان یکی از مهرههای سیاست استعماری انگلیس به ایران بازگشت و به سمت مترجم استادان اتریشی و فرانسوی در
دارالفنون مشغول به کار گردید و با کمک پدرش، با اجازه ناصرالدّین شاه، اقدام به تأسیس لژ فراماسونری به نام
«فراموشخانه» میکند. او در خانه
جلال الدین میرزا پسر فتحعلی شاه واقع در محله ی مسجد حوض تهران این انجمن سری را دایر کرد.
🔹ناصرالدّین شاه، در آغاز تصور میکرد که فراموشخانه محلّی است که در آن ملکمخان، با شعبدهبازی ـ که با برخی از ترکیبات شیمیایی و کارهای فیزیکی انجام میشد، اوقات فراغت درباریان را پر میکند، ولی پس از مدّتی متوجّه تغییر رفتار و مخفیکاریهای افراد فراموشخانه شد و چون عدهای را برای تجسّس درون لژ فرستاد، آنها نیز به عضویت لژ درآمدند.
محمود کتیرایی، حوالی سالهای ۱۲۷۷ و ۱۲۷۸ را زمان برپایی نخستین مجمع فراماسونری در ایران توسّط میرزا ملکم میداند.
حسّاسیت فراموشخانه، همراه با مخالفت کسانی که نسبت به آموزشهای آن احساس خطر میکردند، در نهایت، به بستهشدن فراموشخانه انجامید که پس از آن ملکمخان، لژ
«مجمع آدمیت» را بهصورت مخفی تشکیل داد.
🔸پس از تعطیلی فراموشخانه به جهت ایجاد مشکلات سیاسی، میرزا ملکم به دستور ناصرالدین شاه ، تحت الحفظ به
خانقین تبعید و پس از مدتی آزاد شد وی از آنجا به بغداد رفت و در بغداد مدتی با
(بابیان) رابطه و آمیزش پیدا کرد.
وی پس از آن به استانبول ترکیه رفت و برای مدتی تابعیت ایرانی را ترک کرده و به تابعیت عثمانی (ترکیه) در آمد و در روزنامههای آنجا علیه ایران و ایرانی هتّاکی می نمود. او در زمان پذیرش تابعیت عثمانی ، کلاه فینه ی قرمز بر سر می گذاشت و با ماهی ۴۰ لیره در وزارت امورخارجه عثمانی استخدام شده بود.
وی همچنین در استانبول برای ازدواج با
«هانریت» دختر
اراکل بیک ارمنی، در کلیسای
(ایا استفانوس)، دین اسلام را ترک کرد و به کیش ارامنه پیوست! ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔
@Jarianshenasi