📚
روشنفکری در غرب و ایران
✍🏼
قسمت سی ام
🔰 ۲
)جریان تجربه گرایی(علم گرایی)(Scientism)
واژه «Science» در لغت به معنای مهارت، علم و فن آمده، و مقصود از آن، علم تجربی در مقابل معرفت های غیر تجربی است و واژه
ساینتیسم «
Sientism» در لغت به معنای علم گرایی می باشد.
علم گرایی، دیدگاهی است که اعتقاد دارد:
الف) علم می تواند همه مسائل مربوط به ارزش و اعمال ارزش ها را در زندگانی انسان حل کند.
ب) علم می تواند تا حدودی بر مبنای مشاهدات تجربی، رفتار انسان را پیش بینی و حمایت کند.
♦️معروف است که
فرانسیس بیکن به طور رسمی، پایه گذار تجربه گرایی است و هم اوست که با این حرکت خود، ضربه ی سهمگینی بر فلسفه رایج قرون وسطا وارد کرده است. هرچند که رنه دکارت در کم رنگ کردن فاسفه ی آن روز، نقش اساسی داشت.
آنتونی بلاستر در این زمینه اعتقاد دارد:
«ضربه ای که تجربه گرایی بیکن بر فلسفه رایج قرون وسطا زد، از حرکت دکارت به مراتب ریشه ای تر و سهمگین تر بود؛ زیرا او نسبت به ارزش هرگونه فعالیت فکری که پیوند تنگاتنگی با مطالعه و مشاهده واقعیات عینی ندارد مشکوک بود».
🔸دغدغه اصلی بیکن بر خلاف گذشتگان، مساله پیروزی بشر بر طبیعت و تامین وسایل راحتی زندگی و زیستن است. چنانکه دیدیم، ادعای علم گراها این بود که علم، بر حل مسائل زندگی توانا است. به طور طبیعی باید آنان در این راه می کوشیدند و راه حل آن را نیز در پیروزی بر طبیعت می دانستند؛ از این رو کوشش خود را به فائق آمدن بر طبیعت ساختند که دغدغه اصلی آنها بود.
🔹
توماس هابز نیز بر تجربه حسی به صورت منشاء شناخت تاکید داشت. پس از وی،
جان لاک نیز نظریه جامع کسب معرفت بر مبنای اصول تجربی را تدوین کرد و بر این مطلب پای فشرد که معرفت ما به جهان خارج، فقط از طریق تجربه میسور است. لاک ذهن انسانی را به منزله کاغذ سفید یا لوحی می داند که فاقد هرگونه ویژگی یا اندیشه است و فقط از طریق تجربه شکل می گیرد.
تجربه گرایان که حس را منبع شناخت معرفی می کنند، قلمرو معرفت بشری را امور جزئی و روش تحصیل علم را حس و استفاده از حواس ظاهری می دانند. از نظر تجربه گرایان، فایده ی علم، ایجاد قدرت در تغییر طبیعت و تسلط بر آن، برای فراهم کردن وسائل زندگی است. ادامه دارد...
#روشنفکری_در_ایران_و_غرب
🆔
@Jarianshenasi