♨️ماجرای اعمال فشار منتظری برای محاکمه دکتر مهدوی دامغانی!
وقتی منتظریچیها نقد علمی به نظریه ناصواب منتظری پیرامون فدک را بهانه فشار قضایی قرار دادند!
مرحوم دکتر مهدوی دامغانی در یادداشتی به تاریخ (۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۴/ ۲۵ رجب ۱۴۳۶) به تشریح ماجرای محاکمه خود پرداخته و در ضمن آن از اعمال فشار آقای منتظری بر روند محاکمهاش گفته است؛
#گزیده
من بنده كه در طول این یك ساعت و نیم یا بیشترك فیالواقع از نحوه سخن گفتن بسیار فصیح آقای محمدی و احاطهاش به مبانی ادبی و حدیثی و سیر و اخبار، كه علاوه بر فقاهت اصولیئی كه بدان شهرت داشت، مبهوت شده بودم...
...همین بُهت و حیرت، جز آنچه را كه برای دفاع از آن ادّعانامه به نحو خیلی مختصر و موجزی صحبت میكردم، بقیه وقت همچنان سراپا به توجه و گوش به صحبت كردن ایشان باقی مانده بودم.
در این میان دری كه در پشت سر جناب آقای محمدی به اتاق دیگری مربوط میشد، باز شد و طلبه جوانی از آنجا آمد و سر به گوش جناب آقای محمدی گذاشت و چیزی گفت و آقای محمدی به ایشان فرمود: «بگویید خیلی خوب» و آن طلبه را مرخص فرمود و فرمایشات خود را در ملامت منبنده از اینكه با توجه به سوابق خانوادگی و تحصیلی (به تعبیر خود ایشان) به خدمت بر طاغوت و اعانت ظَلَمه درآمدهام، ادامه دادند!
عرض كردم: حضرت آقا، من برای اینكه در خدمت دولت نباشم و امر مرحوم والدم را اطاعت كنم، حرفه سردفتری را انتخاب كردم كه شغلی آزاد است و ....
...ذكری از اینكه این بنده خدای نكرده خیانتی و ستمی و ابطال حقّی كرده باشم، نیست و حدّاكثر جرم ادعایی علیه منبنده این است كه به علت قصور در پیوستن به صفوف انقلاب، خود را از آن افتخار محروم كردهام و همه مفاد ادّعانامه در حقیقت از مقوله «ظلم به نفس» است و الان از همین جا بنا به دستور كریمه شریفة «و الذین اذا ظلموا انفُسَهُم جاءوك فاستغفروا الله و استَغفَر لهم الرسول لوَجدوالله توّاباً رحیما»، به پیشگاه اقدس حضرت ختمی مرتبت (صلیالله علیه وآله و سلّم) با نهایت عجز و نیاز عرض میكنم: یا رسولالله، جئتُك ظالماً لنفسی و تائباً من ذنوبی و استغفرالله ربّی و أتوُبِ الیه، فأستغفرالله التّواب الرّحیم یا رسولالله لی، یا رحمهً للعالمین و یا شفیعالمذنبین ادركنی ادركنی. و به علاوه به آیه شریفه: «قل یا عبادی الذّین أسرفوا علی انفسهم لا تقنطُوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو الغفور الرحیم» تمسّك و توسّل میجویم و عرض دیگری نه دارم و نه میخواهم كه بیان كنم.
خواننده عزیز، خدا میداند خدا میداند و كاش از كسانی كه آن روز در آن جلسه حاضر بودند، باقی باشند افرادی كه شهادت دهد. آری، خدا میداند جناب آقای محمدیگیلانی كه اشكهایش ریزان شده بود، چند بار به من احسنت و احسنت فرمود و یاد خیری از مرحوم والدم رحمهالله كرد.
در این حال باز همان درِ پشت سر آقای محمدی باز شد و همان طلبه كذائی دوباره آمد و سر به گوش جناب آقای محمدی گذاشت و نمیدانم چه گفت كه جناب آقای محمدی برآشفت و گفت: «لا اله الا الله! آقای منتظری نمیگذارد ما كارمان را بكنیم» و نگاه معنیداری به منبنده كرد.
و بنده شرمنده خیال میكنم و خدا داناست كه شاید كه مرحوم آقای منتظری رحمهالله علیه كه به خاطر آنكه منبنده در ترم پاییزی دانشكده ادبیات در سال 1358 در مقام ردّ بعض فرمایشاتی كه معظم له درباره «فَدَك» فرموده بودند و آن آقای اصفهانی كه وزیر كشاورزی آن زمان بود، آنها را واگویه میكرد، بخش «فدك» را از كتاب مستطاب «شافی» حضرت علمالهدی (رضوانالله علیه) متن درسیام در دوره دكتری قرار داده بودم و شاید ضمن سخنهایم، تعریضی به مرحوم منتظری زده بودم و شیر پاك خوردهای كه در كلاس بود، عیناً حرفهای مرا ضبط كرده بود و یك روز آقای بازپرس اوین آن نوار را گذاشت و گفت: «ببین كه چه فضولیهایی نسبت به فقیه عالیقدر كردهای...» چند تا اظهار مرحمت(!!) شاید آن روز از جناب آقای محمدیگیلانی خواسته بود كه تشدید مجازاتی برایم قائل شود، خدا داناست نمیدانم، شاید چنین بود. خدا هر دوی آن بزرگواران را بیامرزاد.
آنچه این «سوءظن» یا حدس منبنده را تأیید میكند، این است كه وقتی كه برای صدور نامه ممنوعیت از خروج از ایران به آقای سیدعلیاصغر ناظمزاده مراجعه كردم كه متصدی آن اقدام بودند (به شرحی كه در مقاله مربوط به مرحوم آیتالله مهدویكنی رحمهالله علیه نوشتهام)، آقای ناظمزاده باز مسأله حرفهای مرا در كلاس درس راجع به فدك و اینكه به مرحوم آقای منتظری «اهانت» كردهام(!!)، به رخ منبنده كشید و فرمایشاتی كه مجبور شدم به ایشان بگویم: «ای سید محترم ذریه زهرای اطهر، از اینكه من بنده از حق مسلّم جدّه بزرگوارت دفاع كردهام، مرا سرزنش میكنی؟!» و آقای ناظمزاده سكوت كرد.
متن کامل یادداشت دکتر مهدوی دامغانی
@rozaneebefarda
♨️اخبار داغ روحانیت
♨️
@khabarehowzeh