『شـُ℘َـدٰآۍِ‌ڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
#شهید_علیرضا_فرهادی 🌾در سال 1340 در خانواده ای #مذهبی در یکی از روستاهای استان #مرکزی به د نیا آمد
🌻در تیر ماه 1361 پس از گذراندن امتحانات نهائی خود جهت به جبهه به بسیج مراجعه می کند که با مخالفت مواجهه می شود به او می گویند شما سه ماه دیگر سربازی و نمی توانی شوی و در پاسخ به مسئولین می گوید سه ماه فرصت زیادی است می ترسم جنگ تمام بشود و من نتوانم دینم رابه انقلاب و رهبرم ادا کنم .با مراجعه مکرر ایشان به بسیج آنان با اعزام ایشان موافقت می نمایند ، وقتی که خبر این جریان را شنید گویی همه جهان را یکباره به اوداده اند و قرار شد روز 21/4/1361 جهت اعزام به مراجعه نمایند.. 🔻روزی که قرار شد به اعزام شوند همراه او به بسیج رفتیم بعد از گذشت مدتی برادر حاتمی ( ایشان نیز در به خیل پیوست ) اعلام نمودند که اعزام به بعد از اقامه نماز ظهر و عصر موکول شد . به همراه شهید به آمدیم بسیار ناراحت بود نمی دانم در ذهنش چه می گذشت که مدام این جمله را تکرار می کرد چرا اعزام ما به تاخیر افتاد .بعد از ظهر اعزام انجام شد آنان را ابتدا به و سپس به جنوب اعزام می کنند ... ♦️همزمان با اعزام ایشان برادر دیگرش به نام محمد در گیلانغرب بودند و حدود 40 روز بود که از ایشان خبری نداشتند دارای روحیه بسیار قوی بود و هیچ وقت و هیچ لحظه اززندگی لبخند از لبانش رخت بر نمی بست تمامی دوستانش از اعزام شان به جنوب از روحیه بالا و شوخی های آن یاد می کنند 🍃💠💠💠 👇👇👇👇👇