کربلا آنلاین✔
🌴خاطرات کربلا🌴 🌾قسمت نهم (از مكّه تا كربلا) 🕋 نامه امام عليه السلام به بنى هاشم و خبر دادن از آيند
🌴خاطرات کربلا🌴 🌾قسمت دهم (از مكّه تا كربلا) 🕋 خوددارى امام عليه السلام از پذيرش امان عمرو بن سعيد 📓تاريخ الطبرى - به نقل از حارث بن كعب والى از امام زين العابدين عليه السلام - : هنگامى كه از مكّه بيرون آمديم، نامه عبد اللَّه بن جعفر و دو پسرش، عون و محمّد رسيد كه به حسين بن على عليه السلام نوشته بود: «امّا بعد، تو را به خدا، آن گاه كه اين نامه را ديدى، باز گرد كه بيم دارم اين سفرى كه در پيش دارى موجب مرگ تو و نابودى خاندانت گردد. اگر اينك نابود گردى، نور زمين خاموش مى ‏شود؛ زيرا تو راه‏نماى ره‏يافتگان و اميد مؤمنانى پس در رفتن شتاب مكن كه من در پىِ نامه ره‏سپارم. والسّلام !». عبد اللَّه بن جعفر نزد عمرو بن سعيد رفت و با وى چنين سخن گفت: به حسين نامه ‏اى بنويس و او را امان بده و به او وعده نيكى و بخشش بده و در نامه خود تعهّد كن و از او بخواه كه باز گردد، شايد اطمينان يابد و باز آيد. عمرو بن سعيد گفت: هر چه مى‏ خواهى بنويس و پيش من بياور تا بر آن مُهر بزنم. عبد اللَّه بن جعفر. نامه را نوشت‏. (از متن نامه فهميده نمى ‏شود كه نوشته عبد اللَّه بن جعفر است. همچنين از پاسخ امام حسين عليه السلام به او به دست مى ‏آيد كه عمرو بن سعيد خود آن را نوشته است؛ چون در عبارت‏هايى از آن به امام عليه السلام جسارت شده است.) و نزد عمرو بن سعيد برد و به او گفت: به آن مهر بزن و همراه برادرت يحيى بن سعيد بفرست كه كاملاً اطمينان يابد و بداند كه داستان جدّى است. عمرو چنان كرد. وى كارگزار يزيد بن معاويه در مكّه بود. يحيى و عبد اللَّه بن جعفر به حسين عليه السلام رسيدند و پس از آن كه يحيى بن عمرو نامه را برايش خواند، [به نزد عمرو] باز گشتند و گفتند: نامه را برايش خوانديم و به وى اصرار كرديم و از جمله عذرهايى كه آورد، اين بود كه : «خوابى ديده ‏ام كه پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در آن بود و دستورى يافته‏ ام كه آن را انجام مى ‏دهم، به ضررم باشد يا به سودم». به او گفت[يم‏] : اين خواب چه بود؟ گفت: «به هيچ كس نگفته‏ ام و به هيچ كس نخواهم گفت تا به پيشگاه پروردگارم بروم». نامه عمرو بن سعيد به حسين بن على چنين بود: «به نام خداى بخشنده مهربان. از عمرو بن سعيد به حسين بن على امّا بعد، از خدا مى ‏خواهم كه تو را از آنچه مايه هلاكت تو مى ‏شود، منصرف كند و تو را به آنچه مايه توفيقت مى‏ شود، هدايت نمايد. شنيدم به جانب عراق روانه شده ‏اى؛ خدايت از مخالفت به دور بدارد كه بيم دارم مايه هلاكت تو شود. عبد اللَّه بن جعفر و يحيى بن سعيد را نزد تو فرستادم. با آنها پيش من بيا كه نزد من امان دارى و پاداش و نيكى و مصاحبت شايسته خدا را بر اين شاهد و ضامن و مراقب و وكيل مى ‏گيرم. درود بر تو باد!». حسين عليه السلام به او نوشت: «امّا بعد، هر كه به سوى خداى عزّوجلّ دعوت كند و عمل نيك نيك انجام دهد و بگويد من از مسلمانانم، بر خلاف خدا و پيامبر او رفتار نكرده است. مرا به امان و نيكى و پاداش خوانده ‏اى؛ بهترين امان، امان خداست و خدا در روز رستاخيز كسى را كه در دنيا از او نترسيده باشد، امان نمى ‏دهد. از خدا مى ‏خواهيم كه در اين دنيا ترسى دهد كه در روز رستاخيز موجب امان شود. اگر از آن نامه قصد رعايت و نيكى به من داشته‏ ای خدا به تو در دنيا و آخرت پاداش دهد. والسّلام !». 📚تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۸۷ الكامل فى التاريخ: ج ۲ ص ۵۴۸ =صَــــدَقِہ جاریِہ ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کربلا آنلاین🎙 ╭┅────────────┅╮ 🆔 @Karbala_online110 ╰┅────────────┅╯