پسرهجانبازحرمبیبیزینب(س)اومدهخواستگاریدختریکهبهشعلاقهدارهاما..😔💔
زهرا و سید که وارد شدن دیدم بابام رفت و راه پله رو نگاه کرد و برگشت تو خونه
و با یه قیافه متعجبانه گفت: شما رسم ندارین اولین بار آقا داماد رو هم بیارید؟! آقای مهندس چرا نیومدن؟!
که مادر سید اروم با دستش اقا سید رو نشون داد و گفت: ایشون اقای مهندس هستن دیگه…
-با شنیدنش لحن صدای بابام عوض شد. با لحن خاصی گفت شوخی میکنید؟!😐
که پدر سید گفت نه به خدا شوخیمون چیه… آقای مهندس و ان شاء الله ماه داماد آینده همین ایشون هستن
بابام از جاش بلند شد و
صداشو بلند کرد و گفت:..
پارتواقعیرمانتاپاکنشدهعضوشو👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/1498808562C837a281e4b