«دیواری که میترسید» داستانی زیبا و خلاق از سری کتابهای نارنجی. نویسنده : فروزنده خداجو
دیواری بود که از همه چیز میترسید. او آنقدر عقب عقب رفت، تا به دریا رسید. قایق روی دریا سعی کرد به دیوار کمک کند تا ترسش را کنار بگذارد. در پایان داستان، دیوار توانست بر ترسش غلبه کند و سوار بر قایق به دریا برود. مخاطبان با خواندن این داستان میآموزند که آنها نیز میتوانند با تلاش بر ترسهایشان غلبه کنند.
#یک_فنجان_قصه
@Keramtisana_ir