ناگهان فاتحه ای خواند به عالم،آتش بیشتر فاجعه میساخت،همین کم،آتش از نگارنده ی تقدیر،سوالی دارم این چه رسمی ست،که شد قاتلِ شبنم،آتش نامه ها در قفسِ سینه ی خود،زهرا داشت مُهر کوبید بر آن نامه چو خاتم،آتش آه آرام بگیرید،عزادارم من پشت در کیست علی جان؟به گمانم آتش 🥀 💔 🥀 با ما همراه باشید 👇 https://eitaa.com/Khabargozari_TAT