🥀بسم رب الشهدا🥀 خالکوبی تا شهادت مجید قهوه‌خانه داشت برای قهوه‌خانه‌اش هم همیشه نان بربری می‌گرفت تا «مجید بربری» لقب بامزه‌ای باشد که هنوز شنیدنش لبخند را یاد بقیه بیندازد بارها هم کنار نانوایی می ایستاد و برای کسانی که می دانست وضعیت مناسبی ندارند نان می خرید و دستشان می رساند  قهوه‌خانه‌ای که به گفته پدر مجید تعداد زیادی از دوستان و همرزمان مجید آنجا رفت‌وآمد داشتند که حالا خیلی‌هایشان هم شهید شدند: «یکی از دوستان مجید که بعدها هم‌رزمش شد در این قهوه‌خانه رفت‌وآمد داشت یک‌شب مجید را هیئت خودشان می‌برد که اتفاقاً خودش در آنجا مداح بود بعد آنجا در مورد مدافعان حرم و ناامنی‌های سوریه و حرم حضرت زینب می‌خوانند و مجید آن‌قدر سینه می‌زند و گریه می‌کند که حالش بد می‌شود وقتی بالای سرش می‌روند می‌گوید: «مگر من مرده‌ام که حرم حضرت زینب درخطر باشد. من هر طور شده می‌روم.» از همان شب تصمیم می‌گیرد که برود.» پ.ن: به لطف خدا و شهدا و لطف گروه فرهنگی خواهران شهید مجید قربانخانی تعدادی تسبیح و کتاب متبرک تهیه و توسط دختران حاج حسین توزیع شد❤️ دعای امام زمان عج و شهدا بدرقه راهتان 21دی ماه 1401 لطفا کانال مارو در پیام رسان ایتا دنبال کنید •۰•۰•۰•۰•🍁✨۰•۰•۰•۰•۰• http://eitaa.com/khademin_hamedan313 @Khademin_hamedan313