✏️ | در خط خمینی تا انقلاب مهدی 🔹دهم دی‌ماه سال ۱۳۵۶، تهران مهمانی ویژه داشت؛ جیمی کارتر (رئیس‌جمهور وقت آمریکا)، همسرش و تعداد بسیار زیادی مشاور و ملازم. کارتر و همراهانش درست در شب کریسمس وارد ایران شدند و مورد استقبال شاه و همسرش قرار گرفتند تا جشن سال نوی میلادی را در ایران باشند. کارتر و شاه، به افتخار یکدیگر، مقابل دوربین‌ها جام‌های شراب را بالا بردند و به هم زدند و رئیس‌جمهور آمریکا در عباراتی که حتّی برای مشاوران او نیز باعث تعجّب بود، ایران را «جزیره‌ی ثبات در منطقه» خواند و این مهم را مرهون شاه و محبوبیّت او دانست. 🔹حضور رئیس‌جمهور آمریکا در ایران و عبارات حمایت‌آمیز امّا توخالی وی از شاه باعث شد تا محمّدرضا شاه دچار این توهّم شود که حالا دیگر بیشتر و بی‌پرواتر می‌تواند به دشمنان خود حمله کند. اینجا بود که با دستور و هدایت شخص شاه، مقاله‌ای موهن نسبت به حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) نگاشته شد و از سوی دربار در اختیار دو روزنامه‌ی پُرتیراژ آن زمان کشور یعنی کیهان و اطّلاعات قرار گرفت و همچنین تأکید شده بود که مقاله در روز هفدهم دی و در سالروز واقعه‌ی کشف حجاب رضاخانی، در هر دو روزنامه منتشر شود. روزنامه‌ی کیهان، به طور اتّفاقی، مقاله را چاپ نمی‌کند ولی روزنامه‌ی اطّلاعات، علی‌رغم آنکه می‌دانست این مقاله‌ی موهن واکنش‌های قابل توجّهی در میان دوستداران امام خمینی خواهد داشت، با فشار دربار مقاله را با اسمی مستعار منتشر می‌کند. 🔹آن زمان، بیش از سیزده سال از تبعید حضرت امام به خارج از کشور می‌گذشت؛ تبعیدی که در اصل، ریشه در قیام پانزدهم خرداد سال ۱۳۴۲ داشت. پس از کودتای بیست‌وهشتم مرداد سال ۱۳۳۲ و بازگشت شاه فراری به کشور، شاه طیّ یک دهه تمام مخالفان خود را به نوعی سرکوب کرد و قیام پانزدهم خرداد اوّلین تکانه و جرقّه‌ی مبارزه و انقلاب بود. رژیم پهلوی توانست از آن قیام جان سالم به در ببرد، امّا زخم و کینه‌ای که از مبارزان و مؤثّران آن حرکت ــ به‌خصوص حضرت امام خمینی ــ در خود داشت، چنان عمیق بود که اساساً آن مقاله‌ی موهن با نام «ایران و استعمار سرخ و سیاه» یکسره درباره‌ی ماجرای پانزدهم خرداد بود. برخی مورّخین و منابع می‌گویند نویسنده‌ی این مقاله شخص شاه بود و البتّه منابع بیشتری اعتقاد دارند که نویسنده فرد دیگری بوده امّا بدون شک، شاه کاملاً در جریان جزئیّات و محتوای مقاله بوده است. 🔹کیف پول را کی و کِی آورد؟ 🔸دو مورد در این مقاله از منظری جالب توجّه و قابل تأمّل است. یکی از این دو، اتّهام مضحک ارتباط و حمایت استعمار انگلیس از امام خمینی است! این میزان از از سفاهت رژیم پهلوی، به نوبه‌ی خود، تاریخی و نوبر است. حکومتی به امام چنین اتّهامی زده بود که بنیان‌گذارش را انگلیسی‌ها انتخاب کرده و برکشیده بودند و وقتی هم تاریخ‌مصرف‌اش تمام شد، او را تبعید کردند و پسرش را بر تخت نشاندند و وقتی هم که در ماجرای ملّی شدن صنعت نفت و وقایع پس از آن از کشور فرار کرد، با همکاری رفقای آمریکایی خود کودتای آژاکس را ترتیب داده و او را دوباره به قدرت بازگردانده بودند! 🔸نکته‌ی مضحک دوّم در این مقاله یک ماجرای خیالی برای لکّه‌دار کردن قیام پانزدهم خرداد بود. این مقاله مدّعی بود چند روز پیش از ماجرا، فردی عرب با چمدانی حاوی پول در فرودگاه مهرآباد تهران دستگیر شده و بعداً اعتراف کرده است که قرار بوده این پول را بین مخالفان حکومت پهلوی تقسیم کند! در این مورد هم، مثل مورد اوّل، حکومت کودن پهلوی از تکنیک معکوس کردن واقعیّت استفاده کرده بود، البتّه به شکلی ناشیانه. بله، یک زمانی مأموری با چمدان پول وارد ایران شده بود، امّا اوّلاً سال ۴۲ نبوده و سال ۳۲ بوده، ثانیاً آن فرد عرب نبوده و آمریکایی بوده و ثالثاً آن پول نه برای قیام پانزدهم خرداد که برای کودتای بیست‌وهشتم مرداد خرج و بین اراذل و اوباش تقسیم شد: «یک روز آمریکا یک مأموری را فرستاد ایران با یک ساک پول، دلار، اسم آن مأمور هم ثبت شده و همه می‌شناسند: کیم روزولت؛ اسمش کیم روزولت بود. اینها چیز‌های پنهانی نیست؛ اینها یک چیز‌هایی است که آن روز پنهان بود، بعد‌ها آشکار شده. یک مأمور را با یک کیف پول، با یک چمدان پول میفرستد ایران، یک کودتایی مثل کودتای بیست‌وهشتم مرداد را به وجود می‌آورد! با توطئه‌ی آمریکا و انگلیس، مشترکاً و به دست یک مأمور آمریکایی که پول آورد اینجا و بین اراذل و اوباش و افراد گوناگون تقسیم کرد، کودتای بیست‌وهشتم مرداد را درست کردند، یک دولتی مثل دولت مصدّق را سرنگون کردند.» ۱۴۰۲/۶/۲۰ ✏️ ادامه👇