#زندگینامه_امام_زمان_عج
#قسمت_7
#مادر_امام_زمان_عج
...از حکیمه خاتون که روزی حضرت امام حسن عسکری(ع) به خانهٔ من تشریف آوردند و نگاه تندی به نرجس خاتون کردند، پس عرض کردم که اگر شما را خواهش او هست بخدمت شما بفرستم، فرمود که ای عمه این نگاه تند از روی تعجب بود زیرا که در این زودی حقتعالی از او فرزند بزرگواری بیرون آورد که عالم را پر از عدالت کند بعد از آنکه پر شده باشد از ظلم و جور، گفتم او را بفرستم بنزد شما؟ فرمود که از پدر بزرگوارم رخصت بطلب در این باب.
حکیمه خاتون گوید که جامه های خود را پوشیدم و بخانهٔ برادرم امام علی نقی(ع) رفتم، چون سلام کردم و نشستم بی آنکه من سخنی بگویم حضرت از ابتداء فرمود همین مطلب به خدمت تو آمدم که در این امر رخصت بگیرم فرمود که ای حکیمه نرجس را بفرست برای فرزندم، گفتم ای سید من، من از برای همین مطلب به خدمت تو آمدم که در این امر رخصت بگیرم فرمود: که ای بزرگوار صاحب برکت خدا می خواهد که تو را در چنین ثوابی شریک گرداند و بهرهٔ عظیمی از خیر و سعادت بتو کرامت فرماید که ترا واسطهٔ چنین امری کرد. حکیمه گفت: بزودی بخانهٔ خود برگشتم و زفاف آن معدن فتوت و سعادت را در خانهٔ خود واقع ساختم.
بعد از چند روزی آن سعداکبر را با آن زهره منظر بخانهٔ خورشید انور یعنی والد مطهر او بردم و بعد از چند روز آن آفتاب مطلع امامت در مغرب عالم بقاء غروب نمود و ماه برج خلافت امام حسن عسکری(ع) در امامت جانشین او گردید، و من پیوسته بعادت مقرر زمان پدر بخدمت آن امام البشر می رسیدم.
پس روزی نرجس خاتون آمد و گفت ای خاتون پا دراز کن که کفش از پایت بیرون کنم، گفتم: توئی خاتون و صاحب من بلکه هرگز نگذارم که تو کفش از پای من بیرون کنی و مرا خدمت کنی بلکه من ترا خدمت می کنم و منت بر دیده می نهم، چون حضرت امام حسن عسکری(ع) این سخن از من شنید گفت: خدا ترا جزای خیر دهد ای عمه، پس در خدمت آن جناب نشستم تا وقت غروب آفتاب پس صدا زدم بکنیز خود که بیاور جامه های مرا تا بروم، حضرت فرمود: ای عمه امشب نزد ما باش که در این شب متولد می شود فرزند گرامی که حقتعالی باو زنده می گرداند زمین را بعلم و ایمان و هدایت بعد از آن که مرده باشد بشیوع کفر و ضلالت، گفتم از کی بهم می رسد ای سید من و من در نرجس هیچ اثر حملی نمی یابم، فرمود که از نرجس بهم می رسد نه از دیگری.
پس جستم پشت و شکم نرجس را و ملاحظه کردم هیچگونه اثری نیافتم، پس برگشتم و عرض کردم حضرت تبسم فرمود و گفت: چون صبح می شود اثر حمل بر او ظاهر خواهد شد و مثل او مثل مادر موسی است که تا هنگام ولادت هیچ تغییری بر او ظاهر نشد و احدی بر حال او مطلع نگردید زیرا که فرعون شکم زنان حامله را می شکافت برای طلب حضرت موسی و حال این فرزند نیز در این امر شبیه است بحضرت موسی.
در روایت دیگر این است که حضرت فرمودکه......
ادامه دارد
📚کلیات منتهی الآمال _ زندگانی چهارده معصوم(ع) _باب چهاردهم _ فصل اول _"در ولادت با سعادت حضرت العصر ع و احوال والدهٔ ماجدهٔ آن حضرت")
💠مؤلف: مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة اللّه)
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#کودکان_آمر
#آمر_کوچولو_تربیت_کنیم
┏━━━👼🏻🌙━━━┓
@koodakan_Amer
┗━━━👼🏻🌙━━━┛
👈🏻در تبلیغ کانال ما
رسانه باشید📲