....در روایت دیگر این است که حضرت فرمود که حمل ما اوصیای پیغمبران در شکم نمی باشد و در پهلو می باشد و از رحم بیرون نمی آید بلکه از ران مادران فرود می آئیم زیرا که ما نورهای حقتعالی ایم و چرک و نجاست را از ما دور گردانیده است.حکیمه گفت که بنزد نرجس رفتم و اینحال را باو گفتم، گفت: ای خاتون هیچ اثری در خود مشاهده نمی نمایم، پس شب را در آنجا ماندم و افطار کردم و نزدیک نرجس خوابیدم و در هر ساعت از او خبری می گرفتم و او بحال خود خوابیده بود، هر ساعت حیرتم زیاد می شد و در این شب بیش از شبهای دیگر بنماز وتر رسیدم نرجس از خواب جست و وضو ساخت و نماز شب را بجای آورد چون نظر کردم صبح کاذب طلوع کرده بود، پس نزدیک شد شکی در دلم پدید آید از وعده ای که حضرت فرمود بود ناگاه حضرت امام حسن عسکری(ع) از حجرهٔ خود صدا زدند که شک مکن که وقتش رسیده.پس در اینوقت در نرجس اضطراب مشاهده کردم و پس او را در برگرفتم و نام الهی را بر او خواندم باز حضرت صدا زدند که سورهٔ اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر را بر او بخوان پس از او پرسیدم که چه حال داری؟ گفت ظاهر شده است اثر آنچه مولایم. فرمود: پس چون شروع کردم بخوان سورهٔ اِنّا اَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر، شنیدم که آن طفل در شکم مادر با من همراهی می کرد در خواندن و بر من سلام کرد، من ترسیدم پس حضرت صدا کرد که تعجب مکن از قدرت حقتعالی که طفلان ما را بحکمت گویا می گرداند و ما را در بزرگی حجت خود ساخته است در زمین.پس چون کلام حضرت امام حسن عسکری(ع) تمام شد نرجس از دیدهٔ من غایب شد گویا پرده ای میان من و او حائل گردید، پس دویدم بسوی حضرت امام حسن عسکری(ع) فریاد کنان، حضرت فرمود: برگرد ای عمه که او را در جای خود خواهی دید، چون برگشتم پرده گشوده شد و در نرجس نوری مشاهده کردم که دیدهٔ مرا خیره کرد و حضرت صاحب را دیدم که رو به قبله بسجده افتاد به زانوها و انگشتان سبابه را بآسمان بلند کرده و می گوید: " اَشْهَدُ اَنْ لااِلهَ اِلاَّ اللّهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ جَدّی رَسُولُ اللهِ وَ اَنَّ اَبی اَمیرالْمُؤمِنینَ وَصِیُّ رَسُولِ اللّهِ." پس یک یک امامان را شمرد تا بخودش رسید فرمود: " اَللّهُمَّ اَنْجِزْلی وَعْدی وَاَتْمِمْ لی اَمْری وَ ثَبّتْ وَ طْاتی وَ اَمْلَاِ الْاَرْضِ بی عَدْلاً وَقَسطاً. " یعنی خداوندا وعدهٔ نصرت که بمن فرموده ای وفا کن و امر خلافت و امامت مرا تمام کن استیلاء و انتقام مرا از دشمنان ثابت گردان و پر کن زمین را بسبب من از عدل و داد.... ادامه دارد 📚کلیات منتهی الآمال _ زندگانی چهارده معصوم(ع) _باب چهاردهم _ فصل اول _"در ولادت با سعادت حضرت العصر ع و احوال والدهٔ ماجدهٔ آن حضرت") 💠مؤلف: مرحوم حاج شیخ عباس قمی (رحمة اللّه) ┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄ ┏━━━👼🏻🌙━━━┓ @koodakan_Amer ┗━━━👼🏻🌙━━━┛ 👈🏻در تبلیغ کانال ما رسانه باشید📲