_ یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور .‌‌.. مولای من موضوع اصلی اینجاست که یوسف پدری داشت که تمام عمر را به حسرتش گذارند و چشم هایش از گریه زیاد نابینا شد پدری که از عشق زیاد کلبه‌‌ای ساخت و هر روز به انتظار عزیزش بود ... خواستم امروز متنی بنویسم برای پذیرایی ها... آمدم بنویسم : بگو حافظ دل خسته ز شیراز بیاید بنویسد که چرا یوسف گم‌گشته به کنعان نرسیده است اما عمیق که فکر کردم دیدم امام ما یعقوب را ندارد نوشتم : بگو حافظ دل خسته زشیراز بیاید بنویسد که چرا عشق به منزل نرسیده است مولای من یوسف با تمام مظلومیتش منتظری عاشق و واقعی داشت اما ما افرادی هستیم که از گریه نابینا نشدیم که هیچ ! ما به ظاهر مدعی عشق شما شدیم ما نخواستیم ! ما به دنبال آرامش لحظه ای بودیم شما شفا بودید ما به دنبال دوا بودیم ما آرامش بی انتهایت‌ را داریم خودمان از خودمان محرومش کردیم در فراق یوسف زهرا "س" چقدر در کلبه محبوس این زندگی حسرت او را کشیدیم ؟! چقدر بودنش را خواستیم یا اگر زمانش رسید قدمی برایش برداشتیم؟! _آقای امام زمان "عج" امشب یک دقیقه بیشتر غربتت را درک کردم _یلدا مبارک..🎈 اللهُـــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَــــــــرَج🕊 #امام_زمان #یلدای‌_مهدوی [@Labik_orMahdi]