معرفی کتاب ناشر: انتشارات شهید ابراهیم هادی آیا دوست دارید بدانید بعد از مرگ چه اتفاقی برایتان می‌افتد؟ کتاب سه دقیقه در قیامت خاطرات یکی از مدافعان حرم را روایت کرده که در طی یک عمل جراحی برای سه دقیقه روح از بدنش جدا می‌شود و به عالم دیگری می‌رود. این کتاب پرفروش و پرطرفدار لحظات و اتفاقات خاصی را تعریف می‌کند که شاید درکشان برای شما کمی سخت و غیرقابل باور باشد. درباره کتاب سه دقیقه در قیامت: بعد از مرگ ما چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا به جهانی دیگر می‌رویم؟ یا برای همیشه فانی می‌شویم و در نیستی فرو می‌رویم؟ اگر دوست دارید جواب این سوالات را بدانید، کتاب سه دقیقه در قیامت را بخوانید. این کتاب شامل حقیقت‌هایی درمورد مرگ، عالم برزخ و حیات پس از مرگ است. روایت‌هایی که در این کتاب می‌خوانید مربوط به یکی از مدافعان حرم است که پس از مرگ، دوباره به جهان هستی برمی‌گردد. همانطور که می‌دانید «برزخ» در لغت به معنی چیزی است که حایل بین دو چیز باشد. به همین خاطر، جهانی را که بین دنیا و آخرت است نیز برزخ می‌نامند. در این شرایط انسان پس از مرگش به آن وارد می‌شود و روحش تا هنگام قیامت در آن‌جا باقی می‌ماند. کتاب سه دقیقه در قیامت شامل خاطرات مربوط به تجربه نزدیک به مرگ یک جانباز می‌شود که گویی وارد جهان برزخ شده و دوباره بازگشته است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۹۸ به انتشار رسید و خیلی زود به یکی از کتاب‌های پرفروش کشور تبدیل شد. داستان کتاب حاضر از دوره نوجوانی این فرد شروع می‌شود که در یک خانوادهٔ مذهبی رشد کرد و بیشتر وقتش را در مساجد و هئیت‌ها می‌گذراند. وی در سال ۱۳۹۰ متوجه می‌شود که غده‌ای در چشمش وجود دارد و باید با عمل جراحی آن را درآورد. در طول عمل جراحی به شکلی ناگهانی احساس سبکی می‌کند و متوجه می‌شود که از جسمش خارج شده است. در هر یک از فصول این کتاب یکی از مسائل انسانی و دینی همراه با آیات و روایت مرتبط با موضوع مطرح شده که باعث جذابیت و باورپذیر بودن ماجرا می‌شود. با خواندن این کتاب دیدگاهتان نسبت به زندگی دگرگون خواهد شد و در رفتار و اعمالتان تغییراتی ایجاد خواهید کرد. کتاب سه دقیقه در قیامت مناسب چه کسانی است؟ اگر دوست دارید بدانید چه چیزی بعد از مرگ انتظارتان را می‌کشد، خواندن این کتاب اطلاعات مفیدی در اختیارتان قرار خواهد داد. در بخشی از کتاب سه دقیقه در قیامت می‌خوانیم: در این سفر کوتاه به قیامت، نگاه من به شهید و شهادت تغییر کرد. علت آن هم چند ماجرا بود. یکی از معلمین و مربیان شهر ما در مسجد محل تلاش فوق‌العاده‌ای داشت که بچه‌ها را جذب مسجد و هیئت کند. او خالصانه فعالیت می‌کرد و در مسجدی شدن ما هم خیلی تاثیر داشت. این مرد خدا یک بار که با ماشین در حرکت بود، از چراغ قرمز عبور کرد و سانحه‌ای شدید رخ داد و ایشان مرحوم شد. من این بندهٔ خدا را دیدم که در میان شهدا و هم درجهٔ آن‌ها بود. من توانستم با او صحبت کنم. ایشان به خاطر اعمال خوبی که در مسجد و محل داشت و رعایت دستورات دین به مقام شهدا دست یافته بود. او در دنیا شهید زندگی کرد و به مقام شهدا دست یافت. اما سوالی که در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعایت قانون و علت مرگش بود. ایشان به من گفت من در پشت فرمان ماشین سکته کردم و از دنیا رفتم و سپس با ماشین مقابل برخورد کردم. هیچ چیزی از صحنهٔ تصادف دست من نبود... وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُم