گفتم یوقت با خودت نگفتی ما تو این سیاهیِ موهات غرق میشیم ،
دیگ راه نجاتی واسمون باقی نمیمونه ؟
خندید گفت خب منم همینو میخام دیگه
میخام هیچ راه نجاتی نداشته باشی ازم
گفتم کجای کاری بابا ؟
خیلی وقته دیگ راهی نداریم جز تو !
انگاری همه شدن شکل تو ..
همه چیز شده تو ..
همه چیز ..🙂💗