‍ همراه زخمهای تنت گریه ام گرفت از پیرهـُن نداشتنت گریه ام گرفت با دیده های سرخ جگـر مثل مادرم هنگام دست و پا زدنت گریه ام گرفت جایی برای بوسه برادرم نیافتم! از نیزه های در بدنت گریه ام گرفت تا دیدم آن سواره ی ولگرد نیزه دار بر تن نموده پیرُهنت گریه ام گرفت وقتی شنیدم از پسرت ای امام اشک یک بوریا شده کفنت، گریه ام گرفت : کشته‌ی اشک چه سرّی است که تا نام تو رفت اشک جاری شد و با روزی هر سـال آمد آیه ها یک به یک افتاده مقطّع بر خاک چه بلایـی به سـر سـوره‌ی زلـزال آمد صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... روزتون معطر بنام 🌹🌸🌺🌷🥀💐