محیــــا
💫 رقـص رهـایـی ۱ 💢 در بهمن سال ۹۳ "انجمن زنان جدا شده از سازمان مجاهدین خلق" در بروکسل کنفرانسی بر
💢 رقص رهایی ۲ ⭕️ بعد از این که همه آماده شدند به ما دستور دادند که وارد سالن "ایکس" شویم. ملافه های سفیدی روی فرش پهن شده بود. همه سالن پوشیده از رنگ سفید بود. دو مبل سفید هم در وسط سالن قرار داده بودند که رو به روی آن میزی بود که بر روی آن قرآن و آینه و شمع های روشن و صندوق کوچکی که بعدا فهمیدیم در آن گردن‌ بندهای طلا منقش به چهره مسعود رجوی است و یک کیک چند طبقه و بزرگ قرار داشت. 🔵 بعد از چند دقیقه هیاهویی به پا شد و مسعود و مریم وارد سالن شدند. مسعود با لباس راحتی بدون جوراب و مریم بی حجاب با موهای آراسته. 🔺مسعود بر روی مبل نشست و مریم بر مبل کنار او نشست؛ سپس بلند شد و پشت مسعود ایستاد و گفت:من این مبل را برای شما و همسران دیگر مسعود خالی گذاشتم! 🔷 اینجا بود که کل تصویری که طی سالها در ذهن بتول سلطانی عضو پاکباخته ی سازمان در مورد جایگاه مقدس رهبری و رابطه ی معنوی و ایدئولوژیک بین رهبر و اعضا شکل گرفته بود، فرو پاشید. 🟣 من از این عبارتِ "همسران مسعود" شوکه شدم. در آن لحظات قلبم به شدت می تپید. سپس در یک نقشه از پیش تعیین شده، مسعود پرسید:" اینها چه می خواهند؟ و مریم گفت: آمده اند تا مراسم ازدواج بین خود و آنها را اجرا کنی. من بارها گفته ام که همه زنان مجاهد همسران تو هستند. 🌀 سپس به ما گفت: هرکدام از شما باید تنها بر روی مبل بنشیند تا مسعود خطبه عقد بر شما بخواند و شما باید موافقت خود را با این ازدواج اعلام کنید. 〽️بعد از عقد مسعود گردنبندها را به گردن ما انداخت و ما را در آغوش گرفت و بوسید. ادامه دارد... _________📙⏳__________ 🆔 @MAHYA_BAN00