سوره یس را بارها خوانده ایم... این سوره حکایت قریه ای است که رسولان یک به یک به سویش فرستاده شدند و آنها جز به تکذیبشان نیفزود... و ناگهان از آن دوردست ها مردی می آید «رجل یسعی» ای دوان دوان... قبل از اینکه رسول را با چشم سر ببیند از حقانیتش می گوید و مردم را به ایمان آوردن تشویق و ترغیب میکند... او مدت هاست منتظر رسول بوده... او دین را بصورت فطری چشیده... فطرت نورانی و روشنش به دنبال رسول و راهنما می‌گشته... دین را از عمق وجودش وجدان کرده... نیاز به عبودیت را درک کرده... می دود و می آید... عمری است که منتظر بوده... کاش بچه هایمان را مانند «رجل یسعی» سوره یس تربیت کنیم... فطرت غریب است قریبش کنیم. ble.ir/join/ZTVmZTJkZm