📋
فحش را عشق است
✍️
#محمد_فاضلی ، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
✅ ادبیات سیاسی کشور به ابتذال سقوط کرده است. این وضع فجیع نتیجه چیست؟ چرا فقط ناسزای سیاسی در سطح عمومی تولید میشود و نشان چه چیزی در عرصه سیاسی و سیاست عمومی است؟ رواج «کلام سیاسی مبتذل» نه «کلام سیاسی عقلانی مولّد خرد، تدبیر و حل مسأله» را میتوان حداقل نتیجه سه عامل دانست.
✅ عامل اول، فقدان ماشین تولید خرد سیاسی و سیاستی؛ عامل دوم، بیشمار شدن محدودیتهای سیاستورزی و برنامهریزی؛ عامل سوم، شهروندی نابرابر و بهره ناعادلانه شهروندان از قدرت. هر کدام را توضیح میدهم.
⭕️ یک. خرد سیاسی و سیاستی یا آنچه که ارزش شنیدن، ظرفیت برنامهریزی و پیشبرد منافع ملی، و قابلیت حل مسأله داشته باشد، فکر و منظومه اندیشهای ارزشمندی است که در فرایند کار تخصصی سیاسی-سیاستی تولید میشود. تجهیز نمایندگان مجلس یا وزارتخانههای دولت به برنامه سیاسی و سیاست درست، به نهادی تخصصی برای تولید چنین محصول پیچیدهای نیاز دارد.
تولید یک پُرس چلوکباب هم سازمانی به نام رستوران نیاز دارد، چگونه میشود «فکر سیاسی-سیاستی» و برنامه اداره درست کشور بدون نهاد یا ماشینی به نام حزب، که یک نهاد بسیار مهم تخصصی تولید نرمافزار اداره کشور است، تولید شود؟
⭕️ دو. برنامهریزی نیازمند «فضای برنامهریزی» است. فضای برنامهریزی، در واقع فضای مفروضات، امکانات، بایستهها، اختیارات و توانمندیهایی است که برنامهریز برای طراحی در اختیار دارد. محدودیتها در فضای طراحی هر قدر بیشتر شود، طراح کارش دشوارتر و نیازش به خلاقیت البته بیشتر میشود.
برنامه کشورداری ایران امروز هم قرار است در فضایی تهیه و اجرا شود که: اکثریت مردم و نظرشان معیار نباشد، فقط معدود نخبگان خودی سهیم باشند، اقلیتی کمشمار از آنها که به برخی ایدهها ارادت تام دارند حق اثرگذاری داشته باشند، تنش سیاست خارجی تا درازمدت باقی باشد و در نتیجه سرمایهگذاری خارجی و سرمایه ایرانیان خارج از کشور بهکار گرفته نشود، رابطه مالی و بانکی با جهان محدود باشد، و هیچ ایده، رفتار یا سازماندهی سیاسی تغییر نکند.
این فضای برنامهریزی چنان محدودکننده است که نتیجهاش میشود همین وضعیتی که در واقع همه شعارهایی را تکرار میکنند که مابهازای واقعی و روی زمین آنها معلوم نیست؛ همه «باید» تعیین میکنند اما هیچ کسی درباره «چگونه این بایدها محقق شوند؟» ایدهای ندارد و حس استیصال از سر و روی سیاستگذار و سیاستمدار میبارد.
⭕️ سه. عرصه سیاسی و سیاستی ایران امروز به شدت از شهروندی نابرابر و توزیع نامتوازن قدرت عذاب میکشد و به مرحله امتناع گفتوگوی مؤثر رسیده است. عقلانیت سیاسی و سیاستی در شرایط گفتوگو بروز میکند. ما اما در شرایطی هستیم که برخی طرفها چنان از قدرت بهره دارند که خود را از استدلال عقلانی، بینیاز احساس میکنند.
کنشگر سیاسی اگر بتواند حمله کند، ناسزا بگوید و بازی را هم به نفع خودش تمام کند، نیازی به اندیشیدن ندارد؛ و در مقابل او اکثریتی باشند که در بیان استدلال و عقلانیت خود نیز انباشته از بیم و هراس عقوبتاند، گفتوگو بیمعنا و بیحاصل میشود.
✅ میدان سیاستی که تحت محدودیتها و خط قرمزهای بسیار به شدت کمامکانات و محدود شده است (حتی امکانات مالی گذشته نظیر ظرفیت فروش نفت هم ندارد)؛ سازمان و ماشین تخصصی تولید برنامه و سیاست (حزب) هم ندارد، و بنابراین سازماندهی و هماهنگی تولید دانش اداره کشور در آن ضعیف است؛ و در همین میدان پرمحدودیت دارای فقر سازمانی، عدهای قادرند بیمحابا و بدون ترس از عقوبت با تکیه بر قدرت نابرابر بر دیگران بتازند؛ چه حاصلی خواهد داشت؟ گفتوگویی در این فضا امکانپذیر است؟ کدام عقلانیت، ایده افقگشا یا بنبستشکن از دل این ساختار بیرون میآید؟
✅ این شرایط آدمها را به کسانی تبدیل میکند که از سر استیصال، پنجه به صورت یکدیگر میکشند. آدمهایی که به هم فحش میدهند، البته با تنفر، عاشق بودنِ یکدیگر هم هستند. ایدهای افقگشا و بنبستشکن که تولید نشود، فحش دادن توجیهِ وجود و تداوم آدمها میشود.
اصحاب مدیریت اجرایی استدلال میکنند که «ناسزاگویان بیانصاف و بنبستساز» مانع کنش سازندهاند؛ و منتقدان تندخو و ناسزاگو هم خوب میدانند که هیچ طرحی برای برونرفت از این وضعیت، جز مشتی شعار ندارند؛ بنابراین دعا میکنند اصحاب قدرت اجرایی باشند تا هدف ناسزاهای ایشان قرار گیرند و نقش بز بلاگردان را ایفا کنند. دو طرف برای هم کارکرد و فایده پیدا کردهاند.
✅ عرصه سیاست در این شرایط به کلام سیاسی مبتذل آلوده میشود و همه از سر استیصال و در دل، ساکت فریاد میزنند: «فحش را عشق است.»
#یادداشت
#باز_نشر
🔰نقد و نظر خود را با ما در میان بگذارید:
@Manaar_admin
مَنار (معارف ناب امام و رهبری)
🆔
@manaar_ir