فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حسینیون برای آذربایجان بس است... در خیابان صفائیه قم، در حال قدم زدن بودم که از پشت سر، جوان خوش هیکلی را دیدم که سیگار می کشید، به رسم عادتی که بعضی وقت ها دارم، با او هم قدم و مشغول خوش و بش شدم. چهره معنوی و دل نشین این جوان، با آن محاسن پر پشتش که بر هیبتش افزوده بود، مرا بیش از پیش بر آن داشت که تعجب خودم از سیگار کشیدن او آن هم در پیاده رویی که محل عبور مردم است، ابراز کنم. او هم بر خلاف انتظاری که معمولا در برخورد در چنین موقعیت هایی می رود، یک نگاه به سیگار نیم سوزش انداخت و آن را خاموش کرد و با یک ته لهجه ترکی، ابراز شرمندگی و عذرخواهی کرد و با این رفتارش، بیش از پیش مرا مجذوب خود نمود. کم کم بحثمان گرم تر می شد و من هم دنبال بهانه ای می گشتم که بیشتر سر از کارش در بیاورم. کمی نگذشت که بحثمان سر از جایی درآورد که به کلی آن نگاه اولیه از هم فرو پاشید و متوجه شدم که در حال صحبت کردن با یک مدافع حرم غیر ایرانی هستم. بله یک مدافع حرم ترک ولی نه از ترک های اردبیل و زنجان و آذربایجان ایران، بلکه از ترک های کشور آذربایجان! تعجب همراه با شوق و ذوقم فزونی یافت، چرا که تا به حال هر چه شنیده بودیم، از رشادت های ایرانیان و لبنانیان و سوریان و عراقیان و افغانیان و پاکستانیان بود و حداقل من یکی کمتر از نقش دیگر کشور های اسلامی در جبهه مقاومت شنیده بودم. همین مطلب ذهن من را به سمت و سوی سوالی همراه با کنایه ای شیرین و کنجکاوانه که بعدا خیلی جدی شد سوق داد. به او گفتم حیدریون از عراق، فاطمیون از افغانستان و زینبیون از پاکستان و اما شما ... برادرمان گفت: ما حسینیون از آذربایجان @MMChannel