.آن گاه در پنجمين نكته كه باز در ارتباط با پيشين است مى‌فرمايد: «بنابراين ما اعوان و ياران مرگيم و جانمان هدف (عوامل) مرگبار و با اين حال چگونه مى‌توانيم اميد بقا داشته باشيم»؛ (فَنَحْنُ‌ أَعْوَانُ‌ الْمَنُونِ‌ وَ أَنْفُسُنَا نَصْبُ‌ الْحُتُوفِ‌ فَمِنْ‌ أَيْنَ‌ نَرْجُو الْبَقَاءَ‌) «منون» از ريشۀ «منّ‌» به معناى قطع و نقصان گرفته شده و از آنجا كه عمر انسان را قطع مى‌كند و مايۀ نقصان عدد انسان‌ها مى‌گردد به آن «منون» گفته شده است. تعبير به «أعْوانُ‌ الْمَنُون» (ياران و كمك‌كاران مرگ) از اين نظر است كه انسان با گذراندن خود گويى به مرگ خويش كمك مى‌كند و تعبير به «نَصْبُ‌ الْحُتُوف» (حتُوف جمع «حَتف» به معناى مرگ) اشاره به اين است كه عوامل نابودى، بيمارى‌ها، سيل‌ها، زلزله‌ها، جنگ‌ها و حادثه‌هاى ناگوار هر كدام جان انسان را نشانه گرفته‌اند و سرانجام يكى از آنها تير خود را به هدف مى‌زند و به زندگى انسان پايان مى‌دهد و به اين دليل امام عليه السلام مى‌فرمايد: با وجود اين عوامل مرگبار ما چگونه اميد بقا داريم‌؟ هيچ كَس از يك روز بعد از اين و يا حتى يك ساعتِ بعد آگاه نيست كه چه سرنوشتى دارد. آيا در زمرۀ زندگان است، يا در كنار مردگان آرميده؛ خواه پير باشد يا جوان، سالم باشد يا بيمار. حضرت در ششمين و آخرين نكته در تكميل بحث‌هاى گذشته مى‌فرمايد: «اين شب و روز هرگز ارزش چيزى را بالا نبرده جز اين‌كه به سرعت باز مى‌گردند و آنچه را بنا كرده ويران مى‌سازند و هرچه را جمع كرده پراكنده مى‌كنند»؛ (وَ هَذَا اللَّيْلُ‌ وَ النَّهَارُ لَمْ‌ يَرْفَعَا مِنْ‌ شَيْ‌ءٍ‌ شَرَفاً إِلَّا أَسْرَعَا الْكَرَّةَ‌ فِي هَدْمِ‌ مَا بَنَيَا وَ تَفْرِيقِ‌ مَا جَمَعَا) شب و روز در واقع واحدهاى زندگى انسان را تشكيل مى‌دهند كه عمر انسان با گذشت آنها سپرى مى‌شود و نسبت حوادث به شب و روز (با آنكه آنها ظرف زمانند نه عامل حوادث) نوعى مجاز در نسبت است...