ترجمه فیض الإسلام : امام عليه السّلام (در ترغيب به خوهاى نيكو) فرموده است: (۱) در روزگار گذشته براى من برادر و همكيشى در راه خدا (ابوذر غفّارى يا عثمان ابن مضعون) بود كه كوچك بودن دنيا در نظرش او را در چشم من بزرگ مى‌نمود، (۲) و شكمش بر او تسلّط‍‌ نداشت؛ پس چيزى را كه نمى‌يافت آرزو نمى‌كرد و اگر مى‌يافت بسيار بكار نمى‌برد، (۳) و بيشتر روزگارش خاموش بود (سخن نمى‌گفت) و اگر مى‌گفت بر گويندگان غلبه مى‌نمود (براى ديگرى جاى سخن باقى نمى‌گذاشت) و تشنگى پرسندگان را (به و اندرز از آب دانش) فرو مى‌نشاند، (۴) و (بر اثر طاعت و بندگى خدا و بُردبارى با مردم) ناتوان و افتاده بود و هم او را ناتوان مى‌پنداشتند، و هرگاه زمان كوشش (در كارى) پيش مى‌آمد (چون) شير خشمگين و مار پر زهرِ بيابان بود (حتماً كار را انجام مى‌داد يا در كارزار، دشمن را مغلوب مى‌نمود، و اگر با كسى نزاع داشت بى صبرى نمى‌كرد و پيش از وقت) (۵) برهان و دليل نمى‌آورد تا اينكه نزد قاضى مى‌آمد (و دليل خود را بيان مى‌نمود، و اين دليل بر درستى رأى و انديشۀ شخص است) (۶) و كسيرا سرزنش نمى‌كرد به كارى كه در مانند آن بهانه‌اى مى‌يافت تا اينكه عذر او را مى‌شنيد (و اين روش از لوازم عدل و انصاف است) (۷) و از دردى (كه مبتلى مى‌گشت نزد كسى) شكايت نمى‌نمود مگر وقتى كه بهبودى مى‌يافت (آنهم از روى إخبار و سرگذشت نه از راه شكايت) (۸) و آنچه مى‌گفت بجا مى‌آورد و آنچه نمى‌كرد نمى‌گفت (چون درستى و راستى را شعار خويش قرار داده بود) (۹) و اگر بر سخن بر او غلبه مى‌كردند در خاموشى غلبه نمى‌يافتند (هنگام گفتگوهاى بيجا، خاموش بود) (۱۰) و در شنيدن، حريصتر بود بر گفتن (استفاده را بر افاده ترجيح مى‌داد) (۱۱) و اگر ناگهان (بى‌انديشه) دو كار باو رو مى‌آورد مى‌نگريست كه كدام يك از آن دو به خواهش نفس نزديكتر است با آن مخالفت مى‌نمود، (۱۲) پس بر شما باد كه اين صفات و خوها را فرا گيريد و بآنها رغبت داشته باشيد، و اگر به همۀ آنها توانائى نداريد كه فرا گرفتن اندك بهتر است از فرو گذارى بسيار (پس به برخى از آن اخلاق متّصف شويد). ╭─── │ 🌐 @Mabaheeth ╰──────────