"حسن جانم"
همیشه میشود حاصل شب از زلف سیاه تو
برآرد سربرون خورشید از پشت نگاه تو
در اردوگاه چشمانم زده خیمه سپاه تو
اسیرم کرده ای اما چه میباشد گناه تو!
که در کفر سر زلفت ،کنون سرشار ایمانم
توآن شاهی که حاتم هم زده زانو به دربارت
زبس زیبا رخی، یوسف شده مشتاق دیدارت
شهنشاها چه کم داری، میان خیل سردارت
حسین ابن علی وقتی شده میر و علمدارت
که مثل مادرت گوید ،حسن جانم حسن جانم
به روی پرچم صلحت قیام کربلا داری
ودر" لایوم کیومک"پیام کربلا داری
که باقاسم حضوری در تمام کربلا داری
به نامش خیمه ای را در خیام کربلا داری
به لطف حضرت قاسم درِ این خیمه میمانم
به هر سورفته ای قبله به سمت تو شده مایل
تو که فرصت نمیدادی لبش را واکند سائل
فزون جمعیت میشد به هر جا میشدی داخل
که وامیکرد در کوچه مسیرت را ابوفاضل
فقط یک کوچه خلوت شدکه کرده مرثیه خوانم
یکی با مُکنت اخلاق پیغمبر، مسلمان شد
یکی با کندن در از دل خیبر، مسلمان شد
یهودی دید دست بسته ی حیدر،مسلمان شد
سر خوان حسن آمد اگر کافر ،مسلمان شد
به اقرار حسن "اَنّ کریم اله "مسلمانم
تو مخلوقی ولی خلق کرامت از ازل کردی
به مصرع مصرع چشمت ،بنا بیت الغزل کردی
علی فتاح خیبر شد، تو هم فتح جمل کردی
واین ماه ضیافت را چنان ماه عسل کردی
که بعداز فطر هم شهدش بماند زیر دندانم
جمل بر پا شد و فتنه و مردانی پِی نانش
تو بودی و جمل بود و تب اشتر پرستانش
ومردانی که میخوردند شیر جهل پستانش
جدا کردی به یک ضربه،ستون کفر دستانش
جدا کن موی سرخی را اگر مانده به دامانم
گره افتاده از زلفت میان تار اشعارم
که بی لطف نگاه تو چو خشتی زیر آوارم
دراین فکرم برای توشه ی محشر چه بردارم
شدم سرخوش،که دربین پسرهایم حسن دارم
که از نامش نمک دارم میان سفره ی نانم
شب قدراست ودر سینه دلی را پُر محن دارم
میان بوریای دل شهیدی بی کفن دارم
برای بخششم برتن حریر پنج تن دارم
ولی بیش از همه ذکر "الهی بالحسن" دارم
و" خلّصنا من النّاری "میان رحل دستانم
#مهدی_قنبری_نوشابادی
#قنبر #خیمهٔ_سوخته
https://eitaa.com/Maddahankhomein