(مادرم بیمار است تا سحر بیدار است
میرود راه ولی کمکش دیوار است) 2
آتش کینه به پرهای کبوتر نزنید
نمک اینقدر به زخم دل حیدر نزنید
اشک بابا جاری زخم مادر کاری
گوید ای وایِ منو این امانت داری
در چرا شعلهور است چه کسی پشت در است
آتش و هیزم و دود مادرم در خطر است
بر در خانهی ما آتش کینه در زد
پیش چشم پدرم مادر ما پَرپَر زد
مادرم بستری است وقت بیمادری است
از نمازش پیداست سجدهی آخری است
بارالها کمکش باش که نیرو گیرد
وقت برخاستنش دست به زانو گیرد
راه مادر سد کرد کینه را بیحد کرد
صورت کعبهی ما حجر الاسود کرد
ای خدا روز جزا، جز تو کسی قاضی نیست
مادرم ز آن دو نفر تا به ابد راضی نیست
کودکی اِستاده مادری جان داده
گوشهی کوچه چرا گوشوار افتاده
طاقتِ بر سرِ پا بودنش از کف داده
دست خود را به روی چشم حسن بنهاده
بیحیا پیش پسر زد به رخ مادر او
گفت اینطور غرور پسرش میشکند
به ما بپیوندید
@Madhavi_world151
دوستان کانال مارو نشر دهید تا بهتر بتونیم فعالیت کنیم