هدایت شده از بذرافشان
ادعای نامأنوس بودن واژه‌های مصوب فرهنگستان عده‌ای معتقدند بسیاری از معادل‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی، نامأنوس به نظر می‌آید. در پاسخ باید گفت هر واژهٔ جدیدی در ابتدا کمابیش چنین حالتی دارد ولی پس از مدتی استفاده، عادی می‌شود. در زیر، تعدادی از واژه‌هایی که در سال‌ها و دهه‌های قبل به جای لغات بیگانه تصویب شد و اکنون رواج تام یافته است می‌آید. برخی از این لغات را فرهنگستان با توجه به ویژگی ترکیبی زبان فارسی، با «واژه‌سازی» ساخته است و برخی دیگر از واژه‌ها را که از قبل در زبان فارسی رواج داشت، با «واژه‌گزینی» به معنایی جدیدتر پیشنهاد کرده است. در ابتدا واژه‌ای که در گذشته متداول بود آمده، سپس زبانی که واژهٔ مورد نظر از آن به فارسی وارد شده ذکر گردیده و در انتها، واژهٔ مصوب فرهنگستان آمده است: آرتیست (فرانسوی: artiste): هنرپیشه آرکئولوژی (فرانسوی: archéologie): باستان‌شناسی آلرت (فرانسوی: alerte): آژیر آلگ (فرانسوی: algue): جُلبک آلوویون (فرانسوی: alluvion): آبرُفت آمفی‌بین‌ها (فرانسوی: amphibiens): دوزیستان آنتروپولوژی (فرانسوی: anthropologie): مردم‌شناسی (فرهنگستان اول)، انسان‌شناسی (فرهنگستان سوم) آئروپلان (فرانسوی: aéroplane)، طَیّاره (عربی): هواپیما اتان (فرانسوی: étang): تالاب اتودیان (فرانسوی: étudiant)، طلبه (عربی): دانشجو اسپُر (فرانسوی: spore): هاگ استاژیر (فرانسوی: stagiaire): کارآموز اَسعار (عربی): ارزها (پول‌های خارجی) اِطفائیه (عربی): آتش‌نشانی اونیورسیته (فرانسوی: université): دانشگاه بلدیه (عربی): شهرداری بمباردمان (فرانسوی: bombardement): بمباران (بمب+باران، با حذف یک «ب») پارکه (فرانسوی: parquet): دادسرا پالئونتولوژی (فرانسوی: paleontology): دیرین‌شناسی پتال (فرانسوی: pétale): گلبرگ پرگرام (فرانسوی: programme): برنامه تَحت‌البحری (عربی): زیردریایی تُرپی (فرانسوی: torpille): اژدر تز (فرانسوی:thèse ): پایان‌نامه حفظ ‌الصحّه (عربی): بهداشت دارالمجانین (عربی): تیمارستان داکتیلوسکوپی (فرانسوی: dactyloscopie): انگشت‌نگاری دفیله (فرانسوی: défilé): رژه دوسیه (فرانسوی: dossier): پرونده راپُرت/راپورت (فرانسوی: rapport): گزارش ساخلو (ترکی): پادگان ساناتوریوم (فرانسوی: sanatorium): آسایشگاه سپال (فرانسوی: sépale): کاسبرگ سوبسید (انگلیسی: subsidy): یارانه سیّاح (عربی): جهانگرد شارژْدافر (فرانسوی: chargé d'affaires): کاردار صحیح‌البُنیه، صحیح‌المِزاج (عربی): تندرست صِحّیه (عربی): بهداری عَدلیه (عربی): دادگستری فاکولته (فرانسوی: faculté): دانشکده کروازر (فرانسوی: croiseur): رزم‌ناو کلنل (فرانسوی: colonel): سرهنگ کلوب (فرانسوی/انگلیسی: club): باشگاه کمیساریا (فرانسوی: commissariat): کلانتری لیخن (معرب یونانی: leikhēn): گُلسنگ مالیه (عربی): دارایی مُبیلیزاسیون (فرانسوی: mobilisation): بسیج متامورفوز (فرانسوی: metamorphose): دگردیسی مُتحدالمَآل (عربی): بخشنامه مُتقاعد (عربی): بازنشسته مَسلَخ (عربی): کشتارگاه معرفة‌النبات (عربی): گیاه‌شناسی موسه (فرانسوی: mousses): خزه والی (عربی): استاندار وکتور (فرانسوی:vecteur ): بُردار واژه‌های مصوب فرهنگستان که در بالا آمده، امروز آن‌چنان رواج یافته است که اگر کسی صورت قدیم آن را که در گذشته بین مردم رواج داشت به کار ببرد و برای مثال به جای پرونده، «دوسیه» و به جای شهرداری، «بلدیه» بگوید، نامأنوس و غیر عادی به نظر می‌رسد. البته چند دهه قبل که واژه‌های جدید بیان و ترویج می‌شد، عده‌ای با آن موافق نبودند و حتی برخی، از جمله صادق هدایت، موضعی تمسخرآمیز می‌گرفتند. ولی بسیاری از واژه‌هایی که فرهنگستان زبان فارسی از ابتدای تأسیس خود در سال ۱۳۱۴ تا کنون برگزیده، اکنون رواج یافته و شایسته است ما نیز به این امر پسندیده کمک کنیم و موجب افزایش توانمندی و دقت زبان فارسی شویم. همگان می‌توانند با رجوع به وبگاه فرهنگستان زبان و ادب فارسی، از تمام واژه‌های مصوب آگاه شوند و آن‌ها را به کار گیرند.