بسم الله الرحمن الرحیم 📋 کمتر از کلاغ! ؛ وقتی قابیل از روی حسد هابیل را کشت، نمی دانست با پیکر او چه کند. پس از مدتی دید که درندگان و پرندگان به دور پیکر جمع می شوند و به آن آسیب می زنند. این بود که پیکر را بر دوش کشید. تا اینکه به گفته این آیه خداوند کلاغی را بر انگیخت تا جسد زاغی دیگر را برابر چشمان قابیل زیر خاک کند و به او روش دفن پیکر را بیاموزد. اینجاست که قابيل از غفلت و بى ‏خبرى خود ناراحت شد و فرياد بر آورد كه اى واى بر من! آيا من بايد از اين زاغ هم ناتوانتر باشم! در انتها نیز پشیمانی تنها چیزی بود که از این قتل برای قابیل باقی ماند. 🔷 آیه روز: فَبَعَثَ اللَّهُ غُرَابًا يَبْحَثُ فِي الْأَرْضِ لِيُرِيَهُ كَيْفَ يُوَارِي سَوْءَةَ أَخِيهِ قَالَ يَا وَيْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَكُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِيَ سَوْءَةَ أَخِي فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِينَ (مائده / آیه 31) 🔶 ترجمه: سپس خداوند زاغي را فرستاد كه در زمين جستجو (و كند و كاو) ميكرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند، او گفت: واي بر من! آيا من نمي توانم مثل اين زاغ باشم و جسد برادر خود را دفن كنم، و سرانجام (از ترس رسوائي و بر اثر فشار وجدان از كار خود) پشيمان شد. 📅 سه شنبه 28 اردیبهشت 1400 #هابیل ، #قابیل ، #قتل ، #کلاغ ، #تدفین 🌼هر روز یک آیه🌼👇 🆔@mahdshahinshahr