بخش دوم: موضوع مهم دیگر، درباره نقش آفرینی ایران و تبلیغات دوگانه محافل عبری-غربی و غربگرایان : دولت های غربی از ابتدای جنگ هراس داشته اند که دخالت ایران، موجب گسترش جنگ و خارج شدن آن از کنترل شود. اما همزمان، یگان عملیات روانی آنها چنین القا می کند که ایران، هراسان از جنگ است و وارد آن نمی شود. آنها می دانند که اگر اقدامات پیچیده، تو در تو و پیگیر ایران نبود، توانسته بودند نام فلسطین و ملتش را به واسطه توافقات کمپ دیوید، اسلو، مادرید، شرم الشيخ، طابا، ژنو، آناپوليس، واشنگتن، معامله قرن و آبراهام، نابود کنند، اما اکنون، این نام از همیشه زنده تر است. بدین معنا، ایران چه زمانی، بیرون از جنگ با رژیم اشغالگر بوده که امروز گفته شود وارد جنگ می شود یا نمی شود؟! ایران برای آرمان اسلامی- انسانی قدس، هزاران شهید والامقام تقدیم کرده که حاج قاسم سلیمانی و حاج حسین همدانی، فقط دو نام بلند آوازه از میان آنهاست. امروز، هر جا تیری به سمت صهیونیست ها و حامیان جنایتکار شان شلیک می شود، اثر و امضایی از نقش آفرینی بی منت ایران روی آن است. منطق ایران بر خلاف غرب، منطق مزدور پروری و جنگ نیابتی نیست، که اگر این گونه بود، هزینه و شهید نمی داد. منطق ایران، منطق رشد و بلوغ و بیداری و مقاومت یکایک ملت ها، به اختیار و انتخاب خود آنهاست. به همین دلیل هم به اراده حماس و جهاد و حزب الله و انصارالله و مقاومت اسلامی عراق احترام می گذارد و از حمایت مقدور نسبت به آنها دریغ نمی کند. منطق ایران، هیجان لحظه ای محض و یا فقط تلافی نیست. جمهوری اسلامی در این جنگ نا متقارن، نقشه و نقش منحصر به فرد خود را در مقابل دشمن دارد. منفعل نیست؛ طراح است و خطر پذیر. فعال و پیگیر و صبور، . این راهبرد را اگر از چشم انداز ۴۰ ساله، ۲۰ ساله، ۱۰ ساله و از چشم انداز همین دو سال اخیر بنگریم، کاملا موفق و پیشرو، و برای دشمن فرساینده بوده است. این راهبرد، در حالی که آمریکای یاغیِ آغاز قرن ۲۱ میلادی را از نظر نظامی و سیاسی بی حیثیت کرده، رژیم صهیونیستی را به عجز و درماندگی کشانده است؛ چنان استیصالی که مستقلا قادر به جنگ در غزه کوچک نیست و آمریکا باید جنگ او را اداره کند. این در حالی است که آمریکا اگر راهبرد و مدیریت داشت، نه در عراق و افغانستان سرشکسته می شد، و نه این که همزمان، با چند پرونده گشوده جنگ و بحران، در منطقه و جهان دست به گریبان شود. جنگ غزه بر خلاف برخی تصورات و تلقینات، به این زودی ها تمام نمی شود، بلکه بخش مهمی از سرآغاز جنگی پیچیده است. این پیچیدگی، هیچ تناسبی با زوال راهبرد در آمریکا که بایدن نماد آن است، ندارد. برخی نشریات آمریکایی مانند فارین پالیسی، پیش از این، بارها درباره استفاده بی محابا از دو حربه مقدور "تحریم و نظامیگری" و هرز و ناکارآمد کردن آن، هشدار داده بودند: این که آمریکا چون در میان گزینه های خود، چیزی جز چکش نمی یابد؛ بنابراین به ناچار، همه چیز را به شکل میخ می بیند و دائما در مقابل حریفان پیچیده، از توانش در حل بحران های پیچیده کاسته می شود. بدین ترتیب، مجبور است بازی و زمین را به حریفان واگذار کند. 🔺️کانال مکتب سلیمانی ┈┈••✾•🌿🌺•✾••┈┈ .پاسخ های کوتاه به مهمترین پرسش های سیاسی روز 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ @Maktabsoleimani313