سفارشات وهدایای امام زمان (علیه السلام) به آیت الله نجفی مرعشی آیت الله نجفی مرعشی می گوید: «در اقامتم در سامرّاء شبهایی را در سرداب مقدّس بیتوته کردم؛ آن هم شبهای زمستانی. در یکی از شبها آخر شب، صدای پایی شنیدم با این که درب سرداب بسته بود وقفل بود ترسیدم، زیرا عدّه ای از دشمنان اهلبیت (ع) به دنبال کشتن من بودند. شمعی که همراه داشتم نیز خاموش شده بود. ناگاه صدای دلربایی شنیدم که سلام داد به این نحو: «سلامٌ علیکم یا سیّد» ونام مرا برد. جواب داده گفتم: «شما کیستید؟» فرمود: «یکی از بنی اعمام تو». گفتم: «درب بسته بود از کجا آمدی؟» فرمود: «خداوند بر هر چیزی قدرت دارد». پرسیدم: «اهل کجایید؟» فرمود: «حجاز». سپس سیّد حجازی فرمود: «به چه جهت آمده ای اینجا در این وقت شب؟» گفتم: «به جهت حاجتهایی». فرمود: «برآورده شد». سپس سفارش فرمود بر نماز جماعت ومطالعه در فقه وحدیث وتفسیر. وتأکید فرمود در صله رحم ورعایت حقوق استاد ومعلّمین، ونیز سفارش فرمود به مطالعه وحفظ نهج البلاغه وحفظ دعاهای صحیفه سجّادیّه. از ایشان خواستم درباره من دعا فرماید. پس دست بلند کرده به این نحو دعایم کرد: «خدایا به حقّ پیغمبر وآل او، موفّق کن این سیّد را برای خدمت شرع وبچشان بر او شیرینی مناجاتت را وقرار بده دوستی او را در دلهای مردم وحفظ کن او را از شرّ وکید شیاطین، مخصوصاً حسد». در بین گفتارش فرمود: «با من تربت سیّد الشّهداء (ع) است، تربت اصل که با چیزی مخلوط نشده». پس چند مثقالی کرامت فرمود وهمیشه مقداری از آن نزد من بود. چنانکه انگشتری عقیق نیز عطا فرمود که همیشه با من هست وآثار بزرگی را از اینها مشاهده کردم. بعد از این، آن سیّد حجازی از نظرم غایب شد» 📚کتاب قبسات - منتخبات ابن العلم - منتقم حقیقی @fatemiioon110