داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات (قسمت چهارم): #امام_زمان ﷻ بنده عرض کردم: آقا، حاج عبدالرحمان خیلی وقت است که
ﷻ 💥جناب آقای حاج شیخ حسن شاکری مقدم نقل کرده اند: در سال ١٣۶٢ بعنوان روحانی کاروان به مدیریت حاج مهدی تهرانی به مکه معظمه مشرف شدم و مسافرین آن سال که با ما بودند از اهل کاشمر بودند. در جمع مسافرین خانمی بود به نام فاطمه جالینوس از اهل خیرآباد کاشمر که در موقع رمی جمره وسطی بر اثر جمعیت زیاد موفق با رمی جمره نگردیده و لذا مطلب را با من در میان گذاشت و من به او گفتم که به آقا امام زمان ارواحنا فداه متوسل شود. ✨💫✨ این مطلب گذشت و او رفت و بعد از چند دقیقه برگشت. به او گفتم: موفق شدی؟ گفت: بله. دیدم شروع کرد به گریه کردن و گفت: وقتی من به آقا امام زمان متوسل شدم دیدم یک نفر در یک گوشه جمره قرار دارد و مثل این که مردم را کمک می فرماید تا رسیدم به نزدیک ایشان. فرمود: فاطمه از این طرف! و با دست مبارکش اشاره کرد و راه برای من باز شد بطوری که خلوت شد و می رفتم به آسانی رمی جمره کرده و برگشتم و از آن آقا تشکر کردم. ✨💫✨ سپس آن آقا فرمود: شما که هر روز بعد از نماز صبح در کاروانتان روضه می خوانید فردا به آقای شاکری بگو برای من روضه ذوالجناح بخواند و من هم شرکت خواهم کرد! آقای شاکری می گوید: خانم جالینوس بعد از نقل این جریان به ما اطمینان داد که در روضه فردا صبح مسلما حضرت شرکت خواهند داشت. 📗ملاقات بانوان با امام عصر ص 279 🌹اللهم ارنی الطلعة الرشیدة @Manavi_2