داروخانه معنوی
#احسن_القصص #تشرفات جناب شیخ صادق خلیفه به نقل از دایی‌شان حاج محمد فرمود: روزی در کنار شط فرات پس
(قسمت اول): 💥زمانی تعداد مقدسین نجف اشرف خیلی زیاد شد. آن‌ها روزی دور هم جمع شدند و گفتند: آیا زمانی خواهد رسید که مردمی بهتر از ما وجود داشته باشد و از جمع ما نیکو‌تر هم پیدا شود؟ پس این حدیث که می‌گوید: «وقتی سیصد و سیزده نفر انسان مومن جمع شوند حضرت صاحب الزمان ظهور می‌کند» اگر راست باشد باید ایشان در زمان ما ظهور کنند... ✨💫✨ خلاصه اینکه نتیجه مذاکراتشان آن شد که آنچه از آدمهای صالح که الان در نجف هست زبده‌ صلحای تمام کره زمین‌اند و از طرفی امروزه تعداد صالحان در این شهر بیشتر از سیصد و سیزده نفر است، پس اگر آن حدیث راست باشد باید حضرت صاحب الزمان ظهور کنند و چرا این کار را نمی‌کنند؟ بعد از تفکر بسیار بنا را براین گذاشتند که برای حل این مشکل از بین خودشان یک نفر را که از همه زاهد‌تر و مورد قبول‌تر از همه‌شان است انتخاب نمایند و بیرون بفرستند تا بلکه بتواند چاره این معضل را به دست آورد. ✨💫✨ لذا همه مومنین و صلحای شهر را جمع کردند و آن‌ها را دو قسمت کردند؛ یک قسمت را که همه به افضل بودنشان اعتراف داشتند نگه داشتند و بقیه را‌‌ رها کردند. باز دوباره‌‌ همان تعداد را هم دو قسمت کردند و آن جمعی که مورد قبول همه بود را انتخاب کردند و به همین منوال جمع خود را کمتر و کوچک‌تر می‌کردند تا بالاخره از بین همه‌شان یک نفر انتخاب شد که آن یک نفر به اقرار همه از تمام آن‌ها با فضیلت‌تر بود. او را با توکل بسیار به محوطه وادی السلام بیرون نجف فرستادند تا شاید راز این سر را که چرا امام زمان ظهور نمی‌فرمایند را کشف کند. آن شخص عالم و متقی زاهد بیرون رفت بعد از اینکه مدتی گذشت به نزد رفقای خود برگشت و گفت... ادامه دارد.... @Manavi_2 @Manavi_3 @Manavi_4