ღهܩ‌نـفس‌بـاشـہداღ
#سه_دقیقه_در_قیامت قسمت۳۲ موضوع: جانباز در رکاب مولا علی علیه السلام سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در ماه ر
قسمت۳۳ موضوع:جانبازی در رکاب مولا علی علیه السلام اوایل ماه شعبان بود که راهی مدینه شدیم. یک روز صبح در حالی که مشغول زیارت بقیع بودم،متوجه شدم که مامور وهابی دوربین یک پسر بچه را که می‌خواست از بقیع عکس بگیرد را گرفته،جلو رفتم و به سرعت دوربین را از دست او گرفتم پسر بچه تحویل دادم.بعد به انتهای قبرستان رفتم من در حال خواندن زیاد عاشورا بودم که مقابل قبر عثمان رسیدم. همان مامور وهابی دنبال من آمد و چپ چپ به من نگاه می‌کرد. یکباره کنار من آمد و دستم را گرفت و به فارسی و با صدای بلند: چی گفتی.؟ لعن می‌کنی.؟ گفتم: نخیر دستم رو ول کن.! اما او همینطور داد می‌زد و با سر و صدا بقیه مامورین را دور خودش جمع کرد. در همین حال یک دفعه به من نگاه کرد و حرف زشت را به مولا امیرالمومنین علیه السلام زد. من دیگر سکوت را جایز ندانستم تا این حرف زشت از دهان او خارج شد و بقیه زائران شنیدند،دیگر سکوت را جایز ندانستم یکباره کشیده محکمی به صورت او زدم. بلافاصله چهار مامور به سر من ریختن و شروع به زدن کردند. یکی از مامورین ضربه محکم به چشم من زد که درد آن تا ماه ها اذیتم می‌کرد. چند نفر از زائرین جلو آمدند و مرا از زیر دست آنها خارج کردند و سریع فرار کردم،اما در لحظات بررسی اعمال،ماجرای درگیری در قبرستان بختی را به من نشان داد و گفتند: شما خالصانه و فقط به عشق مولا علی علیه السلام با آن مامور درگیر شد و کتف شما آسیب دید. برای همین ثواب جانبازی در رکاب مولا علی علیه السلام در نامه عمل شما ثبت شده است.!¹ ¹. البته این ماجرا نباید دست آویزی برای برخورد با مامورین دولت سعودی گردد. ادامه دارد...