#خاطرات کربلا
✳️ اين جا، اين جا!
📙وقعة صفّين - به نقل از ابو جُحَيفه - :
عُروه بارقى نزد سعيد بن وَهْب آمد و از او سؤال كرد و من مى شنيدم. او گفت: [پيش از اين] حديثى را از على بن ابى طالب عليه السلام برايم نقل كردى.
گفت : آرى! مِخنَف بن سُلَيم. مرا به سوى على عليه السلام فرستاد و من در كربلا به او رسيدم. ديدم با دستش اشاره مى كند و مى گويد: «اين جا، اين جا».
مردى به او گفت: اى امير مؤمنان! اين، چه معنايى مى دهد؟
فرمود: «اسباب سفر خاندان محمّد اين جا فرود مى آيد. واى بر ايشان از [ستم ]شما و واى بر شما از [دادخواهى ]ايشان [در پيشگاه خداوند]!».
مرد به على عليه السلام گفت: اى امير مؤمنان! معناى اين سخن چيست؟
فرمود:
«واى بر ايشان از شما كه آنها را مى كشيد. و واى بر شما از ايشان كه خداوند شما را به دليل كشتن آنها، به آتش دوزخ مى برد!».
مرا با خاندان ابو سفيان چه كار؟!
📗مقتل الحسين(ع)
خوارزمى - به نقل از حاكم جِشُمى - :
امير مؤمنان هنگامى كه به سوى صفّين مى رفت، در كربلا فرود آمد و به ابن عبّاس فرمود:
«آيا مى دانى اين جا چه جايى است؟».
گفت: نه.
فرمود :
«اگر مى دانستى، مانند من گريه مى كردى» و سپس به شدّت گريست.
آن گاه فرمود:
«خاندان ابو سفيان از [جان] من چه مى خواهند ؟!» و به حسين(ع) رو كرد و فرمود: «صبر كن - اى پسر عزيزم - كه پدرت از ايشان همان ديده است كه تو از اين پس مى بينى».
📚مقتل الحسين (ع) خوارزمى : ج ۱ ص ۱۶۲
آسمان و زمين بر ايشان مى گريد
📓شرح الأخبار - به نقل از اصبغ بن نُباته - :
با امام على (ع) بر كناره فرات، حركت كرديم كه راهبى عبور كرد.
امام عليه السلام به او فرمود:
«اى راهب! چشمهاى كه در اين جا هست، كجاست؟».
گفت:
من جز خبر آن را نمى دانم و گفته مى شود:
جاى آن را جز پيامبرى يا وصىّ پيامبرى نمى داند.
امام على (ع)شروع به حركت در وادى كرد و پيوسته به چپ و راست مى نگريست.
سپس فرمود:
«اين جا را بكَنيد».
آن جا را كندند و سنگى يافتند.
فرمود: «آن را برداريد».
آن را برداشتند.
ديدند چشمه آبى زير آن است.
از آن نوشيديم و چارپايان را سيراب كرديم.
سپس امام على عليه السلام به ما فرمود: «جوانانى از خاندان محمّد صلى اللَّه عليه و آله در اين جا كشته مى شوند كه آسمان و زمين بر آنان مى گريند».
📚شرح الأخبار : ج ۳ ص ۱۳۷ ح ۱۰۷۹