🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🔴 بخش سوم
🔵 پایگاه معرفت
✅ حضرت استاد از پایگاه معرفت شروع میکنند. یعنی فضای معرفتی را خوب میبستند و بعد کار را شروع میکردند. ایشان ابتدا، اتحاد عاقل و معقول را توضیح میدادند و بعد میگفتند شب و روز در حال ساختن خود هستیم. از پایگاه محکم عقلانی و دینی و شهودی شروع میکردند و پایه را محکم میکردند.
✅ من به تجربه دیدهام، کسانی که بدون پایگاه معرفتی، در فضای اخلاقی و روحی افراد را نگاه میدارند، اینها افراد را سست بار میآورند؛ مگر کسی که به صورت جبلّی، مُنِّه ذاتی نسبت به معنویت دارد و تا چند کلمه میشوند، پرواز میکند. این راه بسته نیست، اما افراد را متوسط بار میآورد. ولی راه درست، معرفتی است که به عمق میرساند. ما مکرر دیدهایم، ایشان اندیشههایی دارد و توحید ناب را میفرمود و چقدر از این توحید ناب استفاده میکرد و همهاش میشد عشق و حال. اما عشق و حالی که سراسر معرفت است. شما الهینامۀ ایشان را ببیند که چقدر از فضای معرفتی اشباع شده است، اما همهاش معنویت است.
🔵 منطق پشت سر عمل
✅ در حوزه برخی خیلی زود در حدّ عمل سیر میدهند. این خوب است، ولی سیر نازل است. مثلاً در برخی از مجالس با ثواب و حورالعین کار را حل و فصل میکنند. اینها هست و پابرجا است، ولی آنها نمیدانند ثواب چیست و نمیدانند که همین الان هم ثواب برایشان هست. عمل بر مبنای منطق نازل در همین حد است. اما اگر کسی معرفت افراد را بالا ببرد، آن وقت عمل بالا میرود و عمق پیدا میکند. منطق پشت عمل است که موجب ارتفاع عمل یا ضعف آن میشود. عمل گاهی بالا میرود و گاهی پایین میآید و این بالا و پایین شدنها به خاطر منطق پشت سر عمل است.
🔵 دست به کار شو!
✅ پس این سبک، ما را به این نتایج میرساند: ۱. نگاه ما را تغییر میدهد. ۲. باور قلبی برای ما میآورد. ۳. به ذکر تبدیل میشود. ۴. حضرت استاد میفرمود: تا میدانی، دست به کار شو. وقتی فهمیدی، دست به کار شو؛ چرا ایستادی؟
🔵 عزم جدی
✅ ایشان در علم توقف نمیکرد. همین امر در ایشان باعث شد که یک عزم جدّی داشت و در کمتر کسی من چنین عزمی دیدم. مثلاً علام طباطبایی به ایشان فرمود یک چله بگیر. ایشان هشتدَه چله را به هم وصل کردند. ایشان میدانست چه خبر است و کوتاه نیامد. لذا توصیه ایشان این بود که حرف بشنوید.
🔵 شخمخوردنِ جان
✅ طلاب سال اول طلبگی هم میتوانند و باید حرف بشنوند. اما اینکه حرف را از چه کسی بگیرند مهم است و اینکه چه سنخ حرفی بشنوند. این حرفها را باید شنید تا جان شخم بخورد و شورانده شود. ایشان همیشه میفرمود: «العلم امام العمل.» این علم خودش شده است حقیقت. علم پیشوا است؛ علم حصولی او تبدیل شده است به علم شهودی.
🔵 قانع نشو!
✅ ایشان یک اصلی داشت. اینکه انسان مقام فوق تجرد دارد. یعنی انسان در هیچ جایی توقف ندارد. ایشان این موضوع را یک فصل مستقل کرده است و به آن پرداخته است. ملائکه حد یقفی دارند، اما انسان هیچ حد یقفی ندارد. یعنی، به هر جا رسیدی توقف نکن! هر چیز معنوی به تو دادند، قانع نشو!
🔵 بس نیست!
✅ حضرت استاد مبانی دینی و فلسفی آن را هم بیان کردند. امیرالمؤمنین صلواتاللهعلیه میفرمایند: «كُلُّ وِعاءٍ يَضيقُ بِما جُعِلَ فيهِ إلاّ وِعاءَ العِلمِ؛ فإنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ»؛ هر ظرفى وقتى چيزى در آن گذارند، گنجايش خود را از دست مىدهد، مگر ظرف دانش كه با افزودن آن گنجايشش بيشتر مىشود. (نهجالبلاغه، حکمت ۲۰۵). بعضیها تا به یک جایی و مرحلهای میرسند میگویند «بَس است» من رسیدم و تمام شد. اما در کار حضرت استاد، «بَس است» وجود نداشت.
🔵 سلوک ابدی
✅ ایشان خبر داشتند که حقیقت عالم چگونه است. ایشان هم در کار علمی و هم در کار معنوی، در هر دو میگفتند: «قانع نشو!» این یک شیوه است که در مکتب ایشان به جایی قانعشدن وجود ندارد. میتوان گفت تجلی ذاتی، ولی در آنجا هر قدر جلو بروی، تمام نمیشود.
✅ توصیه بنده این است که طلاب از همان ابتدا باید حرف بشنوند. مثلاً کلمات حضرت امام (ره) معنویمعرفتی و از سنخ سلوک است. از علامه طباطبایی و از حضرت استاد حسنزاده بهره بگیرید و استفاده کنید.
🔵 الهینامه
✅ من به طلاب مبتدی توصیه میکنم الهینامه حضرت استاد حسنزاده را بخوانند. به شما نگاه و خط و میل میدهد و نوعی کشش به سمت معارف معنوی بهدست میدهد. اما وقتی طلبه جلوتر رفت، باید معقول بخواند.
🔵 کار سلوکی جدی
✅ اگر طلبه بخواهد کار سلوکی جدی کند، باید معقول بخواند. البته بعدها اگر ادامه دهد، جوری میشود که فضای معرفتیاش، فضای معنوی دارد. وقتی به شرح فصوص برسد، میبیند که همهاش فضای معرفتی و معنوی است.
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸