زندگی یک مسیر است.....
هر یک از ما به شکلی دائم در زندگی در حال تظاهر و خودنمایی و لاف زدنیم که من این چنین و آن چنانم. حرکت در مسیر زندگی یک بار بیشتر نیست و برای هیچکس قابل تکرار نخواهد بود، که هر کسی بخواهد آنرا به گذشته خود وصل کند و بدنبال جبران گذشته ای که گذشته باشد یا بتواند در آینده تصحیح و بازنویسی کند. زندگی درجه ی اندازه گیری ندارد که خوب یا بدی آنرا بتوان اندازه گرفت. زندگی همه ما پر از غلط های خط خورده و خط نخورده است. غلط هایی که خود انتخاب کرده ایم و یا بدنبال تقلید کردن، از روی دست یکدیگر نوشته ایم و ادای همدیگر را درآوردیم و همه مشکلات را به گردن یکدیگر و ناسازگاری زندگی و سرنوشت انداختیم. همه ما می خواهیم هر لحظه بهتر از آنی باشیم که هستیم در صورتی که اصلا نمی دانیم که، که هستیم؟
زندگی هیچی جز یک مسیر، جز یک راه نیست این ما هستیم که تابلوهای راهنمای گردش به چپ و راست آن را برای رسیدن به جایی که نمی دانیم کجاست نصب می کنیم.
اینکه چگونه احساساتمان را بشناسیم و چطور از آنها استفاده کنیم. اینکه دنیای مطلوب مان را چگونه بچنیم بستگی به انتخاب همان تابلوهای راهنمایی دارد که در طول مسیر زندگی نصب می کنیم.
همه ما در معرض بی قراری و نارضایتی از خود و از زندگی هستیم. هیچوقت از آن چیزی که داریم و یا آن کسی که هستیم راضی و دلخوش نیستیم.
من می دانم که گرسنگی را عقل من بوجود نمی آورد و از بین نمی برد اما این به آن معنا نیست که رفتارم در هنگام گرسنگی غیر عقلانی باَشد. انتخاب غذا تابع عقل من است.
هر قدم زندگی، انتخاب هر لحظه از بودن من است.
زندگی یک مسئله حل شدنی یا حل نشدنی نیست. زندگی فقط و فقط یک راه یا یک مسیر است که ما در پیچ و خم های آن جواب یک مسئله را باید پیدا کنیم و آن مسئله، شناخت و پیدا کردن ماهیت خود من است.
آری من خودم یک مسئله هستم. اینکه من کی هستم؟ چه می خواهم؟ برای چه می خواهم؟ و چگونه می خواهم و همه این می خواهم ها در مسئله شناخت خودم نهفته است.
و مسیر زندگی، تنها راه انتخاب شده برای شناخت و معرفی خود بوسیله خود من است.
منی با مجموعه ای نا دیدنی از: عقل، احساس، وجدان، اراده، هوس، باور، اعتقاد و........
بیاییم با پیدا کردن جواب این مسئله پیچ و خم های زندگی را هموار کنیم.