💠 فتنه پدافندی از منظر حکمت خداوندی 🔶 شیطان در پس هر سیلی و شکستی که می بیند ، طرحی نو در می افکند و سپاهش را به خط می کند و حمله نوینی می آغازد. در پس هر پیروزی و پیشرفتی در جبهه حق باید منتظر بود که ابالسه و شیاطین فتنه جدیدی بجنبانند. از سوی دیگر ولی الله الاعظم با اختیارات تکوینی ، فرصتی به سپاه شیاطین می دهد تا هم نیروی خود را کامل به کار گیرند (که موجبات ضعف و شکست نهایی شان را فراهم می آورد) و هم محکی باشد برای کسانی که چند قدمی با پای حق پیش آمده اند. در ماجرای پدافندی اخیر شیطنت و فتنه خبائث ، اظهر من الشمس است. اما اینکه چرا این رسوایی برای مجاهدان راه حق به بار آمد؟ این سوال ، پاسخ هایی چندجانبه می طلبد. اما عجالتا در این مجال همینقدر به عرض می آید: 1⃣ فتنه غرور ، از هر فتنه ای بزرگتر و نامرئی تر است. مجاهدان راه حق آن وقت که چند قدمی پیش می روند در خطر این چاه ناپیدا هستند که قدم ها را از خود و ادامه راه را بی تضرع و استکانت ممکن و میسر ببینند. اینجا ولی الله الاعظم با اذن تکوینی اجازه می دهد آسیب های جزئی شیاطین کارگر افتد تا سالکان راه حق هشدار بینند و هوشیار شوند و از چاه های بزرگ رهایی یابند. 2⃣ گاهی ابتلائات جبهه حق و ایمان نه از سر خودبینی و غرور ، بلکه از باب "توسعه در صبر" است که ظرفیت آنها را برای برداشتن بارهای بزرگ طول و عمق بخشد. چه بسا رزمنده حق یاوری که تیری به خطا افکند. اگر او از سر اخلاص و وظیفه مندی شلیک کرده ، این تیر مصداق "ما رمیت اذ رمیت" است. ولو خون مظلوم و بی پناهی را بریزد. چه فرق است بین صاعقه ای که در آسمان ، هواپیمایی را ساقط می کند با این چنین تیری؟ هر دو به اذن خدا و برای خدا به حرکت در آمده و هر دو بروزی از فعالیت معصومانه ملک مرگ است. مثال واضح و بارز این ماجرا ، داستان موسی و خضر علیهما السلام است. خضر که بنا داشت ظرفیت موسی را وسعت بخشد در برابر دیدگان او جوان رعنایی را به قتل رساند. خون موسی از این جنایت و فساد به جوش آمد و گفت: (أَقَتَلۡتَ نَفۡسࣰا زَكِیَّةَۢ بِغَیۡرِ نَفۡسࣲ لَّقَدۡ جِئۡتَ شَیۡـࣰٔا نُّكۡرࣰا) (کهف / ۷۴) پاسخ و تاویل خضر ، ناباورانه بود: (وَأَمَّا ٱلۡغُلَـٰمُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤۡمِنَیۡنِ فَخَشِینَاۤ أَن یُرۡهِقَهُمَا طُغۡیَـٰنࣰا وَكُفۡرࣰا ۝ فَأَرَدۡنَاۤ أَن یُبۡدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَیۡرࣰا مِّنۡهُ زَكَوٰةࣰ وَأَقۡرَبَ رُحۡمࣰا) (کهف / ۸۰-۸۱) کشته شدن این جوان بی گناه ، هدیه و عطیه ای از جانب خدا به پدر و مادر مومن او بود. خدا می خواست در ازای خون این بی گناه ، دودمان پاکیزه و وابسته ای به آنان عطا کند. در ماجرای موسی و خضر ع ، هم گلایه و تشویش موسی ع به حق بود و هم خضر ع دست خدا از آستین بیرون آورده بود. رب العالمین با فتنه خون آلود خضر ع ظرفیت موسی ع را می افزود تا آماده جدال نفسگیر با فتنه بنی اسرائیل و سامری شود. این تحلیل ، برای بدخواهان موجبات نفرت پراکنی و عقده گشایی را فراهم می آورد. برای برخی دوستان هم غیر قابل پذیرش و متهم به توجیه گری است. ولی خضرباوران می دانند در مسیر تربیت تکوینی ولی الله الاعظم ، باید خود را برای این چنین امور اعجاب انگیز و غیر قابل توجیهی آماده کنند. بماند که این هنوز ابتدای راه است و فتنه های دشوارتری در پیش است. 🇮🇷🕊 @Mobin_rfm