برد دو بر یک
🌾 نتایج انتخابات اسفند 98 را باید درست ببینیم. همه داشته ها و نداشته هایمان را. و الا اسیر روایت این و آن از صحنه خواهیم شد.
🌾 میزان حضور مردم در انتخابات مجلس برای اولین بار بعد از انقلاب اسلامی به زیر پنجاه درصد سقوط کرد. اما شعارهای انقلابی و ناظر به مقاومت رای آورد.
🌾 اگر فرض کنیم که میزان مشارکت حدود چهل و دو درصدی درست باشد. معنایش این است که نسبت به متوسط انتخاباتهای مجلس که شصت و یک درصد بوده است و همینطور آخرین میزان حضور مردم در انتخابات که حدود شصت و دو درصد بوده است، به اندازه بیست درصد ریزش آراء داشته ایم. یعنی یک سوم مردم رفتارشان به این نحو تغییر کرده که وارد انتخابات نشده اند.
🌾 اگر این نکته را ملاک وضعیت کلی کشور بخواهیم قرار بدهیم باید بگوییم یک سوم از مردم برایشان اتفاقی افتاده است که قبل از آن نبوده، اما دو سوم دیگر نیز رایشان معنای روشنی پیدا کرده است دال بر مقاومت.
🌾 خیلی وقتها معنای انتخابات مهمتر است از اینکه چه کسی انتخاب شده است؟ معنای اراده دو سوم مردم گزینه مقاومت است اما معنای اراده یک سوم دیگر چیست؟ بعد از فهم معنای اراده میتوان به علل آن نیز اندیشید.
🌾 آیا معنای رای ندادن، قهر کردن با نظام به منظور ادب کردن آن است؟ البته بخشی از رای ندادن ها به این معنا است اما این معنا آیا عمومیت دارد؟ این معنایی است که برخی از عدالتخواهان انقلابی و بهاری و همینطور برخی از جریان تند سبزی و سابقا بنفشی آن را دنبال میکردند، رفتاری شبیه دختران فراری که برای ادب کردن خانواده خودشان را بیچاره میکنند.
🌾 آیا معنای رای ندادن، بی اعتمادی به نظام است؟ به این معنا که مردم احساس میکنند ساز و کار نظام مانع آنها است؟ این معنایی است که اکثرا دولتیها برای آنکه خود را بی تقصیر جلوه دهند به آن دامن میزدند. مقوله بی اعتمادی به نظام تقریبا در کشور ور افتاده است لذا حتی خاتمی و بهزاد نبوی هم در انتخابات شرکت کردند. این مشکل را کشور بالکل بعد از هشتاد وهشت حل و فصل کرد.
🌾 آیا معنای این تغییر رفتار بی خیالی و بی توجهی به انقلاب و نظام است؟ این هم بعید است. حتی کسانی که رای ندادن را ادب کردن نظام میدانستند، این رفتارشان نشان میداد که از سر بی خیالی و بی توجهی به انقلاب و نظام نبوده. به نظر میرسد ما بقی کسانی که رای ندادند نیز چنین حالی نداشتند.
🌾 من معتقدم معنای این رای ندادن نا امیدی این بخش از مردم، از نخبگان موجود در صحنه است.
این جماعت از مردم احساس میکنند از دایره نخبگانی که میشناسند کاری بر نمیاید. همه شان مثل هم هستند.
🌾 اگر چه این رفتار به هر معنی که بود اشتباه بوده ولی باید توجه کنیم که این معنا حکایت از نکات درستی دارد که نمیتوانیم از کنار آن عبور کنیم. دالان شناسایی نخبگان جوان برای مردم نباید از قبل یک حزب و یک جریان و یک گروه باشد. باید گروههای جوان انقلابی با اندیشه رهبری حول خدمت به مردم شکل بگیرند. تا نخبگان تازه نفس انقلابی پیش چشم مردم رو بیایند. این مشکلات را به نحو ریشه ای حل و فصل میکند.
🌾 از منظر علت یابی اما در کنار این، علل دیگری نیز وجود داشت؛ فشارها و تحریمها و بی لیاقتیها و نا کارآمدیها که بعد از دولت اصلاحات و مجلس ششم نیز باعث ریزش جدی آرا در انتخابات شورا و مجلس و غیره شد. همینطور خدا را شکر کم شدن و حذف چهره های دو قطبی ساز که با آمدنشان فضای پرسپولیس استقلالی را در جامعه جدی میکردند و البته آرا را بالا میبردند لکن زخم دو قطبی جامعه را جدی میکردند. اعلام قضیه کرونا و ایجاد جو ترس و ارعاب در جامعه برای حضور در تجمعات و همه و همه به هر حال موثر بودند اما
🌾 آنچه از همه بیشتر تاثیر داشت همین چالش ذهنی است. راه چاره این یک سوم نا امید این است که به داشته های خود برگردند و کمک نیروهای جوان انقلابی به این جریان آن است که بیش از احساس آسودگی ناشی از پیروزی احساس تعهد کنند و جدی تر از قبل بیایند وسط.
🌾 راه چاره همان است که رهبری برای انقلابیون طرح کردند. باید حلقه های میانی شکل بگیرد. باید جریان انقلابی جدیدی پیش رو تر از اصولگرایان موجود، شکل بگیرد. باید نخبگان جدید و جوانی به جامعه معرفی شوند، نخبگانی که کارآمدی و برجستگیشان را در عمل برای مردم به اثبات رسانده اند.
🌾 البته در مجموع آنانکه باید پیام این انتخابات را میفهمیدند فهمیدند. فهمیدند کل ایران زیر جدی ترین و نهایی ترین فشارها، اراده اش مقاومت بود. دو سوم مشارکت کنندگان همیشگی مجلس این را فریاد زدند فارغ از آنکه به چه کسی یا جریانی رای دادند. و این اتفاق فوق العاده ارزشمندی است.
#علی_مهدیان
🇮🇷🕊
@Mobin_rfm