🌹شهیدی که بین اذان گفتنش پر کشید🕊 🔻راوی؛ دست و بالش تنگ بودداریی‌اش از مال دنیا فقط یک موتور خراب بود همیشه دست هایش روغنی بود سوار موتور میشد و میرفت قبض های حقوق یتیمان را توزیع میکرد آیت‌الله بهاءالدینی (ره)، استاد این شهید بزرگوار که خود تندیس عرفان و آیینه بصیرت و ‌سالک واصل است، او را «ذاکر قریب البکاء» نامید بعد از این که جلال شهید شد عکسش را محضر آیت‌الله بهاءالدینی عرضه کردند بی‌اختیار اشک از چشمانشان جاری شد قطرات اشک روی عکس جلال افتاد، در این حین گفتند: «امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست من هم صاحب این عکس جلال را معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است.» همرزم بعد از آن که راهی جبهه جنوب شده بود او هنگام ظهر برای اذان به بالای تپه ای برای گفتن اذان رفت که ناگهان صدای گلوله توپ آمد و لحظه ای بعد جلال در حالی که ترکش پهلوی او را شکافته بود با زبان روزه زمانی که به ذکر «اَشهد اَن محمد رسول الله» رسید شهید شد چه سعادتی بالاتر از اینکه سرداری در میدان جنگ در هنگام گفتن اذان و زمانی که به ذکر «محمد رسول‌الله» برسدشربت شهادت را بنوشد 🌹روحانی شهید سردار جلال افشار🌹 🌙 _ 🌷🌹🌷🌹 ┈✾•┈┈••✦❀✦••┈┈•✾┈