• . باهم رفتیــم جلسه‌اے پیش حــاج حسین همدانے. معروف بود بــ«ابووهب»ــه. دیدم انگار بیـــن این دونفر سر و سرے هست. چنان عمار را توے بغل چسباند و مے‌زد پشت کمرش که بعضے بچه‌ها می‌گفتند: «حسودیےمون‌شد.» 📚 https://eitaa.com/joinchat/4012245048C42ddbe23a3