📝ترجمه و شرح حکمت 418 نهج البلاغه: ثمرۀ حلم و بردباری
🔺وَ قَالَ (عليه السلام): الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ.
🔺و درود خدا بر او، فرمود:
حلم همچون يك قوم و قبيله است (در يارى كردن انسان در مقابل سفيهان).
🔹بهترين ياور در برابر سفيهان
🔻حقيقت حلم همان بردبارى در برابر اهانت ها و سخنان درشت و سخيف و بى ادبانه افراد نادان است و هميشه در جوامع انسانى چنين افرادى بوده و هستند كه گاهى از سر حسادت و يا نادانى، افراد باشخصيت را مورد اهانت قرار داده و مى دهند. يكى از دستورات اسلام كه هم در آيات قرآن به اشاره شده و هم در روايات، سكوت و تحمل در برابر اين افراد است. قرآن مجيد مى گويد: «(وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الاَْرْضِ هَوْناً وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلاَماً); بندگان (خاص خداوند) رحمان، كسانى هستند كه با آرامش و بى تكبّر بر زمين راه مى روند; و هنگامى كه جاهلان آن ها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گويند)، به آن ها سلام مى گويند (و با بى اعتنايى و بزرگوارى مى گذرند)».
و در جاى ديگر مى فرمايد: «(وَالَّذِينَ لاَ يَشْهَدُونَ الزُّورَ وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَاماً); و كسانى كه شهادت به باطل نمى دهند (و در مجالس باطل شركت نمى كنند); وهنگامى كه با لغو وبيهودگى برخورد كنند، بزرگوارانه از آن مى گذرند».
🔻مرحوم علامه شعرانى در پاورقى هايى كه بر شرح اصول كافى مرحوم ملاصالح مازندرانى نوشته در تفسير جمله «الحلم عشيرة» چنين مى گويد: بعضى از افراد نادان چنين مى پندارند كه حلم و بردبارى نشانه ضعف است و شخص نيرومند باغيرت هرگز آزار مردم را تحمل نمى كند زيرا قبول ظلم از ظلم كردن زشت تر و بدتر است و گاه به آيه شريفه (فَمَنِ اعْتَدَى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَى عَلَيْكُمْ)[4] و آيه شريفه (وَلَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَيَاةٌ يَا أُوْلِي الاَْلْبَابِ)[5] و آيه (وَمَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِيِّهِ سُلْطَاناً)[6] استدلال مى كنند اضافه بر اين، سكوت در برابر ظلم و رضايت دادن به آن سبب جرأت و جسارت شخص ظالم مى شود و افراد ظالم و بى ادب اگر بدانند انسان هاى باشخصيت، مأمور به سكوت اند بر ظلم و جسارتشان مى افزايند.
ایشان در پاسخ اين اشكال مى گويد: حلم و بردبارى جايى دارد و مطالبه حقوق جاى ديگر. آنچه مسلم است اين است كه انسان نبايد تسليم عواطف ناشى از شهوت و غضب شود به گونه اى كه اختيار را از او سلب كند و در مسير قوه وهميه قرار گيرد بلكه واجب است مالك نفس خويش باشد. حتى قصاص و انتقام و ايستادنش در برابر شخص متجاوز بايد به مقتضاى عقل باشد نه براى ارضاى عواطف و متابعت از هواى نفس و شهوات زيرا امتياز انسان نسبت به حيوان در همين است و پيروى از حلم از وظايف انسان است نه پيروى از هوى، و آن چيزى است كه ذخيره او براى قيامت مى شود و مقتضاى عقل همين است.
🔻جالب اين كه افراد سفيه و نادان دوست دارند عكس العملى در برابر آن ها نشان داده شود تا به كار خود ادامه دهند و عقده دل را بگشايند اما هنگامى كه به آن ها بى اعتنايى شود غمگين مى شوند. آيا بهتر نيست با بى اعتنايى آن ها را غمگين و مأيوس سازيم همانگونه كه اميرمؤمنان(عليه السلام) مى فرمايد: «إذا حَلُمتَ عن السَّفيهِ غَمَمْتَه فَزِدْه غمّاً بحِلْمِكَ عنه; هنگامى كه در برابر شخص سفيه و نادان بردبارى نشان دهى غمگين مى شود. حال كه چنين است با حلم خود بر غم و اندوه او بيفزا»
🌷