آقا محمد تو کارهای خونه بهتون کمک میکردند؟
محمد آنقدر فروتن بود و تو کارها بهم کمک میکرد و میگفت نمیخوام اذیت باشی
لباسشو همیشه خودش میشست با اینکه ماشین لباسشویی هم داشتیم اما میگفت این کار اساسی هست و خودش اتو میکرد و تا میزد و میگذاشت تو کیفش
حتی من یادمه یک بار غذام سوخت محمد خودش بلند شد رفت و از اول آشپزی کرد
هیچوقت ندیدم کسی بتونه مثل محمد آنقدر مهربون باشه که هم بره سرکار هم خسته موند بیاد کارای خونه رو انجام بده