محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
محــــღـن دلـها| 𝑀𝑜𝒽𝓈𝑒𝓃𝒟𝑒𝓁𝒽𝒶
یک روز داخل لشکر بودم که چشمم به محسن افتاد. لباس پاسداری به تن داشت ودرجه هم زده بود اما این محسن ب
گاهی وقت ها به گذشته نگاه میکنم میبینم اگر تو زندگیم نبودی چقدر تباه تر میشدم .. اومدی ، دست گرفتی ، هل دادی ، برای بهتر شدن نگاهتو نگیر از زندگی ما که دلمونو گره زدیم به نگاهت :)
#رفیق_شهیدم
🌻