یه روز توی خونه نشسته بودیم و تلویزیون میدیدیم ✨
اخبار از بازگشت پیکر یک شهید بی سر میگفت فکر میکنم ۴یا۵ مهر ۱۳۹۶ بود ....
تصویر عکسی که اسیر شده بود رو نشون میدادن و از پیکر بی سرشون میگفتن و ....
نمیدونم چی شد ناخودآگاه بود اما توی دلم جا شد....
حالم طوری شده بود که تا اون لحظه همچین حسی رو تجربه نکرده بودم🌱
تا اونموقع اصن با شهدا اشنا نبودم
از همون موقع عهد بستم ✨
نماز میخوندم اما ناخوداگاه ترک میشد و بعد مدتی دوباره شروع میشد ....
اما عهد بستم با شهیدی که مهرش به دلم افتاد و میخاستم طوری رفتار کنم کهاون کرده و خدا اینجوری اونو تو آغوشش گرفته
شهید محسن حججی✨🌱
تغییر توی رفتارم وگفتارم کمکم بخصوص با خوندن کتاب زندگینامه شون (کتاب سربلند) شروع شد .....
وقتی یه برادر شهید یا خواهر شهید پیدا میکنی دوست داری همه کاری براش انجام بدی و با اون کارا با خدا نزدیکتر شی🌱
نمیدونم تا حالا چقدر موفق بودم اما خداروشکر خیلی تاثیر داشته ، بی تاثیر نبوده
رفیق شهید که داشته باشی خود به خود همرنگش میشی✨
به قول شهید حججیکه میگفتن وقتی بری تو گلزار شهدا یه شهیدی خودش بهت چشمکمیزنه همونمیشه شهیدت✨
ان شاءالله که شما هم رفیق شهیدتونرو پیدا کنید🌱
#شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی
#ناشناس