هدایت شده از فراخوان شعر
به‌نام حضرت صاحب‌سخن «انتخاب!» - بخش دوم ✍اگرچه منظور استاد شفق عزیز بر اهل شعر و ادب پوشیده نیست، اما از این کلام متأسفانه می‌توان برداشت‌های دیگری هم داشت. یکی از آن‌ها این است که؛ پس هر شعری برای کنگره و فراخوان و جشنواره و مسابقه و... سروده‌شده -خدای‌ناکرده- عاری از اخلاص‌وعشق و ایمان است؟ یا آن اهمیتی را که باید در محضر اهل‌بیت علیهم‌السلام داشته باشد، ندارد؟ البته که این برداشت قطعاً غلط است! اما همان‌گونه که پیش‌تر عرض کردم دست‌مایه خوبی برای تفرقه انداختن بین شاعران است. ✍ ازطرفی دیگر بعضی شاعران ازاین صحبت‌ها برای توجیه کم‌کاری‌های خودشان استفاده می‌کنند. به‌یاد دارم که چندی پیش با دوستی -که اتفاقا او نیز اهل خراسان است و همشهری استاد موید و استاد شفق- گفت‌وگویی در باب اشعاری که می‌سراید داشتم. با هزار زحمت و خجالت به او گوش‌زد کردم که بسیاری از اشعارش در پایه‌های اصلی و ابتدایی شعر -یعنی وزن، قافیه و ردیف- دارای ایرادهای جزئی و کوچکی‌ست که به‌سادگی قابل رفع است و حیف است که اشعار ولایی با موضوعات متفاوت همین‌طور با اشکال باقی بماند. اما متاسفانه پاسخی که دریافت کردم، از جنس همین برداشت‌های به‌ظاهر غلط بود. فرمودند!؛ «ما مثل شما شاعر کنگره‌ای! نیستیم. ما شعر را می‌نویسیم برای استفاده‌ی خودمان و محبین اهل‌بیت علیهم‌السلام در جلسات و هیئات. یعنی برای ما همین‌که پنج‌نفر با شعرمان اشک بریزند، کفایت است. چون مهم مورد رضای حضرت زهرا‌سلام‌الله‌علیها بودن است.» حال قضاوت این مسئله با شما عزیزان باشد که چه رابطه‌ای بین شعر ضعیف ما و نقدناپذیری‌مان با پذیرش این نوع سروده‌ها توسط حضرات اهل‌بیت علیهم‌السلام وجود دارد! ✍نکته دوم این است که اگر ما بخواهیم عنوانی را برای شاعری که در همه‌ی این زمینه‌ها فعالیت دارد انتخاب کنیم، به‌راستی باید او را چه بنامیم؟ یعنی مثلاً اگر شاعر شعری سروده که هم خودش آن را در انجمن‌های ادبی می‌خواند، هم آن را به مادحین بدهد تا در محافل و مجالس مذهبی بخوانند، هم مجریان آن سروده را در برنامه‌ها بخوانند، هم منبری‌ها از آن استفاده کنند و هم این شعر در کنگره‌ها مقام کسب کند، جزء کدام یک از انواع شعری به شمار می‌رود؟ شعر هیئت؟ شعر کنگره‌ای؟ شعر انجمنی؟ شعر رسانه‌ای؟ شعر آوانگارد؟ شعر...؟ انتخاب با شما. ✍ سه‌دیگر این که کافی‌ست ما ابتدا فصل مشترک تمام عناوین قید شده را در نظر بگیریم که «شعر» است. و زمانی که از شعر بودن اثر اطمینان حاصل کردیم، آن‌وقت می‌توانیم این شعر را در هر فضایی با چارچوب‌های و قاعده‌های متناسب با همان فضا نقد و بررسی کنیم. تنها در این صورت است که هیچ‌کدام از این عناوین برتری خاصی بر عناوین دیگر پیدا نخواهد کرد. به‌جرات می‌توانم بگویم که طبق مشاهداتی که این کمترین در طول عمر ۱۴ سال شاگردی‌ام در فضای شعر داشته‌ام، بسیاری از عزیزانی که حتی شاید به صورت مستقیم در کنگره‌ها و جشنواره‌ها شرکت نکرده باشند، اما به درخواست، دعوت، تشویق و ترغیب اجراکنندگان این دست از برنامه‌ها و یا حتی در حداقلی‌ترین حالت ممکن به بهانه‌ی برگزاری این مراسمات سروده شده‌اند. ✍به‌عنوان نمونه در موضوعی مانند؛ «مباهله» تا همین ده،پانزده سال پیش اگر کسی دنبال شعری برای اجرا در جلسات می‌گشت، باید با چراغ‌موشی لابه‌لای جزوه‌های شاعران بزرگوار را آن‌قدر کنکاش می‌کرد تا شاید دوبیتی، رباعی، ابیاتی در یک‌مثنوی یا نهایتا غزلی یا قصیده‌ای می‌یافت. اما امروزه به‌لطف خدا برگزاری چندین دوره کنگره‌‌ها و جلسات مخصوص مباهله، کار را به‌جایی رسانده که در کتابخانه‌ی شخصی و کوچک این‌جانب ۳مجموعه شعر مختص به‌جریان مباهله موجود است. در این مجموعه‌ها، گاهی اشعار اساتید پیشکسوت‌ هم به‌چشم می‌خورد. اساتیدی که عمر شاعری‌شان از چنددهه هم گذشته است، اما در طول این سال‌ها هیچ‌وقت بهانه‌ای برای سرودن این اشعار نداشته‌اند. ✍حرف آخر. کاش بزرگان و اساتید ما همت کنند و بار این عناوین بیهوده را از شانه‌ی شعر و شاعر سبک کنند. آن‌وقت دیگر شاعر فارغ از هرگونه عنوان و برچسبی، تمام فکر و ذکرش را متمرکز بر سرودن شعرش خواهد کرد و انتخابش را بر عهده‌ی خود مخاطب خواهد گذاشت. کاش آن روز زودتر برسد... کانال در ایتا؛ @Farakhanesher