💛 میخوام داستان زندگیمو که هم تلخه هم ممکنه به درد خیلی از زن و شوهرا بخوره تعریف کنم براتون. ما بعد از ۱۱سال صاحب یه پسر شدیم . من و شوهرم عاشق هم بودیم و پسرمونم خیلی دوست داشتیم . یه روز شیشه دارویی که استفاده کرده بودم و روی میز گذاشتم و فراموش کردم درشو ببندم . همسرم که داشت می‌رفت سرکار شیشه دارو رو دید به من تذکر داد که درشو ببندم و سرجاش بذارم. منم بخاطر مشغله هایی که داشتم به کل فراموش کردم . پسرم حدودا دو ساله بود ، رنگ شیشه توجهشو جلب کرده و متاسفانه همه دارویی که داخل شیشه بوده رو خورد و دچار مسمومیت شدید شد. همین که متوجه شدم فورا به بیمارستان رسوندمش ولی مسمومیت به حدی بود که پسرمو از دست دادم😭😭 واقعا بهت زده شده بودم و از اینکه با شوهرم روبه رو بشم وحشت داشتم . وقتی شوهرم با حال پریشون اومد بیمارستان و دید پسرمون از دنیا رفته رو کرد به من و فقط سه کلمه به زبون آورد. فقط بهم گفت : عزیزم دوستت دارم! عکس العمل کاملا غیر منتظره شوهرم منو بیشتر بهت زده کرد و من نمیدونستم چی بگم... وقتی بعد از مدتی که به خودمون اومدیم علت این عکس العملشو پرسیدم جواب جالبی داد که همیشه تو ذهنم موند ... گفت : هیچ دلیلی برای مقصر دونستن وجود نداره. اگر خودم وقتی بطری رو دیدم برای رفتن به سرکار عجله نمیکردم و وقت میذاشتم و در بطری رو میبستم این اتفاق نمی افتاد. تو هم مثل من فرزندتو از دست دادی و تنها چیزی که اون لحظه نیاز داشتی دلداری و همدردی از طرف شوهرت بود. نکته! گاهی اوقات ما وقتمان را برای یافتن مقصر و مسئول یک رخداد صرف می کنیم، چه در روابط، چه محل کار یا افرادی که میشناسیم و فراموش می کنیم کمی ملایمت و تعادل برای حمایت از روابط انسانی باید داشته باشیم. در نهایت، آیا نباید بخشیدن کسی که دوستش داریم آسان ترین کار ممکن در دنیا باشد؟ قدر داشته هایتان را بدانید. غم ها، دردها و رنجهایتان را با نبخشیدن دوچندان نکنید. اگر هرکسی می توانست با این نوع طرز فکر به زندگی نگاه کند مشکلات بسیار کمتری در دنیا وجود می داشت. حسادت ها، رشک ها و بی میلی ها برای بخشیدن دیگران، و همچنین خودخواهی و ترس را از خود دور کنید و خواهید دید که مشکلات آنچنان هم که شما می پندارید حاد نیستند.