پس از خواب بيدار شدم در حالي كه ميترسيدم. مادرم! تاويل رؤياي من چيست؟!
مادر به دخترك فهيمه و عاقله خود گفت: «دخترم رؤياي تو صادقه است اي دختركم به زودي تو با مرد جليل القدري كه مجد و عظمت فراواني دارد ازدواج ميكني. مردي كه مورد اطاعت امت خود است. از او صاحب ۴ فرزند ميشوي كه اولين آنها مثل ماه چهره اش درخشان است «یعنی حضرت ابوالفضل سلام الله» وسه تاي ديگر چونان ستارگانند«یعنی عثمان،عبدالله،جعفر» »